يکشنبه ۱۶ دی
پروا شعری از حمید شیخی
از دفتر کما نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۶:۵۲ شماره ثبت ۱۱۹۹۲۶
بازدید : ۱۴۶ | نظرات : ۲۲
|
آخرین اشعار ناب حمید شیخی
|
این همه دوری چراباماکنی
مثل مارادرکجاپیداکنی
مادرآغازوصالت مانده ایم
ازچه رودرماندنت پرواکنی
همچوطوفانی گرفتارآمدم
مخمل زلفت مراتسخیرکرد
آنقدر ماندم که ماراکوی تو
مردک دیوانه ای تعبیرکرد
کارماراکه درآوردی به ناز
پس چه سری دارد این سوزوگداز
عالمی داری فدای مستیت
ای مقدس ای روا بر تو نماز
جزتوبایدباهمه بیگانه شد
باصلابت باتوهم پیمانه شد
خاص ترازخال ابروی تونیست
باتوبایدشاعرمیخانه شد
بیشترازخویش کوتاه آمدم
که چنین باناز بالا میروی
ماکه درگوشه کنارت مانده ایم
کی به درمان دل مامیروی
|
نقدها و نظرات
|
خدا شما را برای فرهنگ و هنر این سرزمین محفوظ بدارد | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
به زیر چکمه ی غم میدهد شهادت خیس
مریضِ عشق تو را بر ضریحِ موهایت
دخیل بسته ام عمری تَهِ سیادت خیس
#سید_هادی_محمدی
درود بر شما دوست عزیز
بمانید به مهر و بسرایید