دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
شکرفروش نگاهت ٫چه رازها دارد!
به بوطیقایی لبهایم فکر میکنم،
و کرشمه های کبودِ در دلم پنهان
تو در بهار
مانند قزل الای کوچکی
از رودهای باستان آمدی
کوه پارناس
لبیک گوی و پرسشگر ٫ بر کنام شانه های تو گریست!
تو چون بهار
رسول باغهای معلق بودی
وقتی که
چلیپای گلگون٫
در افق خانه داشت
تو نهال شعفی
ناخنهای سرخابی ارغوان تو را میخواند
پراکنده در باد
چون فلسهای گرم افسونگر عشق
- هر گاه دستمال ساتن صورتیم
در آلاچیق های خسته ی زمستان
هوش نخ نمای اشکدانه های رسیدن بود -
شتاب کن !
ای تناسخ زرینترین تاک !
رخساره ات را به عقربه های کاتوره گرد بی زمان بسپار
خراش دلت را
به بوسه های زنانگی
گیسوان سبز مالوف تابستان را بردار
سنجاقک ها را به راه -آب جلگه ها گسیل کن
.
.
.
من با رژی مشکی
من
با مخملک کودکانه ی پیراهنم
شات دیگری از با تو بودن را تصویر میکنم
اینک
شنل مستانه ی پاییز حتی
برای تبعید برفستان دلم کافیست
بیا و
از شکوفه های گیلاس
از آوای فصلهای بیدلی
آرام
گذر کن یارا !
|