پنجشنبه ۲۹ آذر
وقتی که موهامو زدم باید میترسیدی شعری از حدیث شباهنگ
از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۳۸ شماره ثبت ۱۱۸۱۸۶
بازدید : ۲۶۸ | نظرات : ۱۴
|
آخرین اشعار ناب حدیث شباهنگ
|
《وقتی که موهامو زدم باید میترسیدی!》
وقتی که موهامو زدم باید میترسیدی
این یعنی ذهنم داره بدجور زیر و رو میشه
من خرد میشم،میشکنم ،اما در آخر سر
یک بازی های تازه ای در من شُرو میشه
فرقی ندارن که گل های مریم و نرگس
وقتی تو هرشب توی باغی مست میگردی
من خوبی تو خیلی توی این بیت ها گفتم
اما خودت بهتر میدونی که چه نامردی
اینبار اگه رفتی نه!نه!اینبار برو تنها
دیگه نمیخوام چیزی از تو،تو سرم باشه
با قطره اشکت کل این دنیا بشه برزخ
یا با یه خنده ات توی قلبم شور و غوغا شه
روزای خوبی بود؟نه،نه من خوب میدیدم
اصلا فقط ذهنم قبول داشت که تو خوب باشی
تو ماه بودی و شدم کرسی افلاکت
اما تو محو ماهی های اون حوض کاشی
میخوام خوب باشم ولی انگار نمیتونم
خیلی ازت زخمای تلخی تو دلم دارم
ابری شدم،ابری که هرشب روی گل های
بالشت نمدار خودم تا صبح میبارم
#ترانه
#حدیث_شباهنگ
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ترانه زیبایی بود