سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      پروانه ای که مُرد میانِ پروانه

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۵۵ شماره ثبت ۱۱۸۰۰۲
        بازدید : ۲۴۴   |    نظرات : ۱۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      پروانه ای که مُرد میانِ پروانه
       
      گنجشککی درحینِ بال زدن ،
      در اسارتِ نوک اش ،
      پروانه ای داشت
       
      پَرپَر میزد پروانه
      اما یک بال اش اسیر بود و،
      تقلایش نشان میداد ،
      که ترسیده ازاینکه ،
      صیادِ چموش و،
      چنین دیوانه ای داشت
       
      چه زیبا بود پروانه
      روی بال اش ،
      نقشهای ، قالیِ کرمانی ای داشت
       
      فاصله ی صید شدن ، تا شعله ،
      راهی بود نزدیک
      مرگش سررسیده بود
      اگر گنجشک ،
      وی را از دنیا نمیخورْد ،
      شعله میخورْد
      ولی پروانه فکرش دائم این بود ،
      که کاش ازعشقِ یار،
      بسی افسانه ای داشت و بسی ،
      سرمایه ای داشت
       
      ناگهان مرگ ،
      جلوی آنها سبز شد
      یه هواپیمای تک سرنشین بود آن مایه ی مرگ
      که جلویش ، پروانه ای داشت
       
      صید و صیاد را به آنی ، درخویش مَکید
      خلبان چیزی را احساس نکرد
      فکرِ این بود که پروانه عجب ،
      نیروی بس چرخانه ‌ای داشت
       
      مرگ ، میان این زمین و آسمان ،
      جاری بود همیشه و نگاه ، به هرخانه ای داشت
       
      اما منکر، به دنیا ،
      دیدِ بی شرمانه ای داشت
      دیدِ بی احساس و،
      بی قَلبانه ای داشت
       
      اما پروانه همیشه دلش صاف بود
      دنیا را همیشه تازه و زیبا میدید
      به یارش ،
      که عشقش ،
      میسوزانْد او را
      هماره حسِ بس نَرمانه ای داشت
      با اندیشه ی زیبایش
      ز شوق اش ،
      از بهرِ رسیدن به آن معشوق ،
      توانِ گذر،
      از هر مانعی داشت
       
      درهمان لحظه ی ،
      بلعیده شدنِ پروانه درمیانِ پروانه ،
      یه فرشته به او دلداری داد :
      او درست ،
      در مرزِ زمان و، بی زمانی ،
      با خوش زبانی ،
      گفت :
      اِی پروانه ی زیبا !
      نیّت است که در زندگی مهم است ،
      اینکه بمیری از برای عشقِ نابت
      پروانه خوشحال شد و خندید ،
      از اینکه چنان سرمایه ای داشت 
       
      بهمن بیدقی 1401/12/8
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      شاهزاده خانوم
      جمعه ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۰۳
      درود بر هنرمند بزرگوار جناب بیدقی خندانک
      واقعنی عالی بود خندانک خندانک
      خیلی جالب بود خندانک خندانک
      نیت مهمه بلعععع خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۰۹
      با سلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
      بزرگوارید
      سپاسی بوسعتِ دریا از لطف دریایی تان
      سلامت باشید و شادمان
      ارسال پاسخ
      عباسعلی استکی(چشمه)
      جمعه ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۱۴
      درود استاد عزیز
      آموزنده و زیبا بود خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ ۱۳:۴۸
      با سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
      سپاسی بوسعتِ دریا از لطف دریایی تان
      سلامت باشید و شادمان
      ارسال پاسخ
      علیرضا شفیعی
      پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ۱۲:۴۸
      درود بر ادیب و شاعر گرامی جناب بیدقی ارجمند خندانک
      بسیار زیبا و جالب بود تقابل و تناظر گنجشکی پروانه در منقار با هواپیمایی پروانه دار خندانک خندانک خندانک
      ...ای پروانه ی زیبا !
      نیّت است که در زندگی مهم است ،
      اینکه بمیری از برای عشقِ نابت ...
      ایامتان به کام خندانک خندانک خندانک خندانک


      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۴۷
      با سلام و عرض ارادت آقای شفیعی بزرگوار
      سپاسی بوسعتِ دریا از لطف دریایی تان
      سلامت باشید و شادمان
      ارسال پاسخ
      قربانعلی فتحی  (تختی)
      پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ۱۷:۰۴
      درود برشما جناب بیدقی

      بسیار جا لب بود خندانک

      خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ ۲۳:۴۷
      با سلام و عرض ارادت آقای فتحی بزرگوار
      سپاس بیکران از لطف بیکرانتان
      سلامت باشید و شادمان
      ارسال پاسخ
      جواد کاظمی نیک
      جمعه ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ ۰۱:۱۰
      دوردبرشما زیبابود 🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
      🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
      🪻🪻🪻🌹🌹
      ⚘️⚘️⚘️⚘️
      🌺🌺🌺
      🌻🌻
      ❤️
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۱۲ اسفند ۱۴۰۱ ۰۱:۲۷
      با سلام و عرض ارادت آقای کاظمی نیک بزرگوار
      سپاس بیکران از لطف بیکرانتان
      سلامت باشید و شادمان
      ارسال پاسخ
      قربانعلی فتحی  (تختی)
      دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۱۰
      درود برشما جناب بیدقی

      عالی بود خندانک

      خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      دوشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ ۰۹:۵۷
      با سلام و عرض احترام آقای فتحی گرانقدر
      بزرگوارید
      سپاسی بوسعتِ دریا از لطف دریایی تان
      سلامت باشید و شادمان
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم
      میر حسین سعیدی

      دیوانه ترین لایق دیوانه ی عشقیم ااا هویی به دل دف شده دردانه ی عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      4