سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      اینجا یه قبرستان است

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ ۰۸:۵۲ شماره ثبت ۱۱۷۵۸۶
        بازدید : ۱۴۷   |    نظرات : ۹

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      اینجا یه قبرستان است
       
      باید بازهم بیایم اینجا
      پنجشنبه های آتی
       
      اینجا یه قبرستان است
      همیشه آشفته و بی نظم ، قاطی پاتی
       
      حتی مشخصاتی ، ازاینهمه قبر،
      دفترِ قبرستان ندارد
      دراینهمه قبرِ همه خاموش ،
      برای هر رسیدن ،
      باید قدمها را رسانْد به تاتی
       
      حماقتها دراینجاهم ملموس است
      حماقتهای ذاتی
       
      دگرگونی دراین مسیر، روزی ،
      فریفت ما را ، بنامِ امید
      اما ببین تو اِی تغییرِ بی فکر ! به ما چه دادی
      همه ش دری وری بود
      دروغ چنان رواج دارد دراین شهر،
      که گشته کامل عادی
       
      بی نظمیِ بیحد ، جزئی ست ز قبرستانِ این شهر
      افرادِ سرشناس ، دراوج است سنگِ قبرشان ،
      بقدرِ یک وجب
      افرادِ ناشناس ، فرورفته به عمقِ خاکها سنگِ قبرشان ،
      بقدرِ یک وجب
      افرادِ سرشناسِ این شهر،
      بوده اند اغلب ، به نوعی خاطی
      که یکریز میگریخت اعتقادشان ، چو بادی
       
      تعدادِ مُرده اینجا ، ز زنده ها بیشتر
      میدانی نتیجه ی آن تغییر چه بود ؟
      تعدادِ مُرده بیشتر؟
      عجب اراده های زشت و رادی !!!
       
      گفتند که اینها رفته اند ، برید بیشتر بزائید
      اما نگفتند انگیزه کجا هست ؟
       بهرِلبخند و امید و شادی ؟
       
      دنبالِ قبری ام ز دوستی مُرده
      اقوامش در شهری اند ، مهجورتر از مرگش
      هیچ نشانی هم ندادند ، چون نداشتند
      قبرستانی ست اینجا درندشت
      رجب و شعبان ، گم شدند دراینجا ،
      کجاست قبرِ فاطی ؟
       
      مدتیست دورشدم ز اصلِ خویشتن
      دوستی مان گم شده ، بسانِ کاتی
       
      دوستم صمیمی بود همیشه ، با این ذهن
      نبود ، دربندِ بی بندِ ، ذهنِ لاتی
      اگر او را نیابم ، فاتحه ، میتوانم بفرستم
      اما آنوقت خودم را ، به یقین خواهم یافت ،
      دراین دنیای شطرنج ، همچو ماتی
      زُل میزنم آنوقت به اندوه ، همچون نگاهِ ماتی
       
      دراینهمه یکریزِ نگاهِ سرد و خاموش ،
      اینهمه آدمِ چو مورچه ، زنده
      هنوزهم که هنوزه ندیدم یه نادی
      اما دراینهمه قبرهای زنده ،
      صداها بیشمارست
      اگر گوشم را عادت بدهم به ماوراها ،
      برایم میشوند یقیناً هادی
       
      خدایا گم شدم مرا پیدا کن !
      گرچه این دنیا مملو از سراب است
      اما قبرستان هم عضوی ست ز وادی
       
      ای آنهایی که ، نوشته ام را خواندید ،
      اگر پیامِ من را خوب گرفتید ،
      بعد از مرگم ، کنید ز من هم یادی  
       
      بهمن بیدقی 1401/11/17
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ ۱۹:۱۶
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا ومبینمشکلات جامعه بود
      آموزنده خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ ۰۱:۴۶
      با سلام و عرض احترام استاد بزرگوار
      سپاسگزارم
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)
      پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ ۱۸:۱۵
      درود بر شما
      خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ ۰۱:۴۶
      با سلام و عرض احترام هنرمند بزرگوار
      سپاسگزارم
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      مجید اسکندری
      جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ ۰۰:۰۵
      درود.زیبا بود..مانا باشید. خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ ۰۱:۴۷
      با سلام و عرض احترام آقای اسکندری بزرگوار
      سپاسگزارم
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      علی شاهی تخلص(محزون)
      شنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۱ ۱۶:۰۹
      سلام عزیز
      منظم ترین در عین بی نظمی وا من ترین مکان دنیا آرامستان است.
      انشاالله سالیان سال زنده باشی.
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      شنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۱ ۲۱:۱۶
      با سلام و عرض احترام آقای شاهی بزرگوار
      سپاسگزارم
      شاد باشید
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم
      میر حسین سعیدی

      دیوانه ترین لایق دیوانه ی عشقیم ااا هویی به دل دف شده دردانه ی عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2