سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 29 آذر 1403
    19 جمادى الثانية 1446
      Thursday 19 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۲۹ آذر

        سپاه عشق

        شعری از

        عنایت اله کرمی

        از دفتر پینوپروک (دفترسوم) نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ ۰۵:۱۲ شماره ثبت ۱۱۷۴۷۴
          بازدید : ۱۹۸   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        کنارِ برکهٔ پرآب و جلوه ای، روزی
        ز پیرِ عاجزی آمد، نوای جانسوزی
        غمین و دلزده از خدعهٔ دغل کاران
        مریضِ طعم خیانت چشیده از یاران
         ز پای فتاده از، زخم روزگاران بود
        ز کف نهاده امید از نزول باران بود
        دلش ملول و، مکدّر هوای حالش بود 
        از اینکه گردش پرگار بر زوالش بود
        از اینکه کارِ خلایق، شده ستمکاری
        از اینکه باز شده، راه مردم آزاری
        از اینکه قبح دنائت، شکسته از بنیان
        از اینکه خفته در آغوش تنبلی، وجدان
        درخت باغِ امیدش، ز میوه خالی بود
        تمام حرفِ حسابش، فقط سؤالی بود
        چرا ز خانۀ ما، بوی غصّه می آید؟
        چرا به سفرۀ ما، آب و نان نمی آید؟
        چرا به سینۀ ما، اسبِ کینه می تازد؟
        لوای عاطفه در شهر ما، نمی رازد؟
        ببین چه حال خرابی، هوای ما دارد!
         چه راهِ رو به سرابی، بقای ما دارد!
        چو مردِ قصه به اینجا رسید، یکباره
        دلش شکسته شد و بندِ خاطرش پاره 
        ز روی شاخه، صدای چکاوکی آمد
        به روی صفحۀ ذهنش، پیامکی آمد
        پرنده، مست و شتابان بشارتی آورد
        ز پیرِ عصر رشادت، اشارتی آورد:
         جوانِ غافلِ دیروز! از چه دلتنگی؟
        چرا کلافه شدی با زمانه در جنگی؟
        مگر غرورِ جوانی رَوَد، که دریابی!
        به یُمن تجربه یابی، که نقش بر آبی!
        هرآنچه راه گشاید، به وقتِ خود باید
        گذر ز گوهرِ فرصت، دریغ می زاید
        هوا و حال کنونت ز ابرِ دیروز است
        نشان باغ سلامت گُلی دل افروز است
        کنون بجوی، علاجی به جای فرسودن
        تهی ز فایده باشد، بر این روش بودن
        سقوط خانه ز دیوارهای فرتوت است
        اساس عالم باقی، جهان ناسوت است
        رموز و رسم رفاقت، ز کودکی آموز
        کُند شَبانِ دلت را، چراغِ حکمت، روز
        روش، همیشه همین بوده و همین باشد
        سپاه عشق و شرف، ناجیِ زمین باشد 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۶:۱۳
        درود ها زیبا بود

        موفق باشید .

        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۸:۰۳
        درودئ استاد عزیز
        بسیار زیبا و حکیمانه بود خندانک
        رضا حمیدی راد(احسان)
        دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۱:۵۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک خدا قوت جناب کرمی خندانک خندانک خندانک
        علی نظری سرمازه
        دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۹:۱۵
        درود بی پایان
        خندانک خندانک خندانک
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱ ۲۰:۵۶
        درود برشما

        جالب بود خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد گلی ایوری
        سه شنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ ۱۷:۰۴
        درود بیکران
        خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        شنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۱ ۰۷:۵۴
        درود بی کران استاد گرامی
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7