سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 29 اسفند 1402
  • روز ملي شدن صنعت نفت ايران، 1329 هـ ش
10 رمضان 1445
  • وفات حضرت خديجه سلام الله عليها، 3 سال قبل از هجرت
Tuesday 19 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    سه شنبه ۲۹ اسفند

    شوق و تهور

    شعری از

    بهمن بیدقی

    از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

    ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ ۰۷:۰۸ شماره ثبت ۱۱۷۲۸۲
      بازدید : ۷۳   |    نظرات : ۴

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر بهمن بیدقی

    شوق و تهور
     
    دگر روح خسته شده از، هِق هقِ بی اندازه
    گرچه جسمم فوبیا داره به ارتفاع ولی ،
    این چه خوبست که این جسورروح ، بندبازه
    این چه خوبست عاشقِ پروازه
     
    بیا اِی شوق و تهور به میانِ قلبم ،
    به کنارم بنشین ! در بازه
    نمیخواهم دگر از یأس بگویی دنیا
    این دوگوشم یکی در شده یکی دروازه
    این قلب ، دگر قلب نیست ، دراین سینه
    با شهامتی که یافته ، میگویم به جرأت برتر ازالماسه
     
    اگر الماس شیشه ای را به دونیم میکند راحت
    انگشتِ حبیب ، به دونیم میکند ماه را
    تو به گوش گیر کافر !
    آری به تواَم چلپاسه
     
    ماسه ماسه ،
    جمع شد و، صحرایی آمد به میان
    هریک ازاینهمه دانه های ماسه ،
    بر دفاع ، زناموسِ وطن ، سربازه
    تو نگیر دستِ کم این قورباغه ها را هیچوقت
    معجزه بود همین قورباغه وقتِ موسی
    در شطِ چنان خون شده بی شک ،
    همین قورباغه ی ظاهراً بدونِ ارزش ، غواصه
     
    اینهمه طلایی خوشه های گندم ،
    به ناشُکری ات از دیدِ تو افتاد
    چرا مهربان خدا را گذاشتی به کنار وعشقِ تو خبَّازه ؟
    چونکه بینایی به این و، آن یکی ، کوری ز دیدن ؟
    اینهمه کافری ات ، خطایی درنیّت و در الفاظه
     
    بومِ خود را تو مزیّن کن به تصویرِ خوشی
    کفن ات را هم به آیاتِ خوشِ جوشن کبیر
    این چه خوبست هردو هم کرباسه
     
    تو به گوشت های حلال ،
    فقط و فقط توجه کن که گوشتهای حرام ،
    تو را میبرد به بی غیرتیِ حاد
    این دو نوع به روی پیشخوان موجود ،
    یکی ست از گوشتِ حلال
    این یکی ز گوشتِ خوک
    هردوهم کالباسه
     
    این یکی جوکیِ هندی ست ،
    که به ماربازی اش استاد شده
    آن یکی هم به سِرُم سازی اش استاد شده
    هردوهم جزوِ قبیله ای ست ،
    که خود ماربازه
     
    بیا اِی دوست به قلبم
    عمریست که آنرا برایت ،
    آب و جارو کرده ام
    تو بیا تا که قرار گیرد دلم
    که همه استرس ام ،
    ز بهرِ این نفوسِ زشتی ست ،
    که به نوعی شبیه است ، به قَنّاسه
    که هریک نتیجه ای ز بهرِ یک خَنّاسه
     
    رازِ خود را تو مگو
    میترسم  که رازدار نباشد این روح
    چونکه رازداری نمودن از راز  ،
    بحری ست ،
    که ز بهرِ حرمتِ هر رازه
     
    بهمن بیدقی 1401/11/16
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر
    ۳ شاعر این شعر را خوانده اند

    عباسعلی استکی(چشمه)

    ،

    بهمن بیدقی

    ،

    فریال امینا

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱ ۱۸:۵۲
    درود استاد عزیز
    آموزنده و زیبا بود خندانک
    بهمن بیدقی
    بهمن بیدقی
    سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۱ ۱۹:۱۷
    با سلام و عرض احترام استاد بزرگوار
    ممنونم از لطفتون
    سلامت باشید
    ارسال پاسخ
    فریال امینا
    چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ ۰۱:۴۰
    زیبا بود🌱🙏
    بهمن بیدقی
    بهمن بیدقی
    چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ ۰۶:۴۶
    با سلام و عرض احترام هنرمند بزرگوار
    سپاسگزارم از لطف شما
    سلامت باشید
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0