دوشنبه ۳ دی
آبروی رفته... شعری از سید ایرج عظیمی ایرج
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۱ ۱۲:۱۴ شماره ثبت ۱۱۷۱۶۲
بازدید : ۲۰۳ | نظرات : ۴
|
دفاتر شعر سید ایرج عظیمی ایرج
آخرین اشعار ناب سید ایرج عظیمی ایرج
|
رفت آبرو و گشت این حال سوزناک
تا انتها نخوان تو این شعر دردناک
آفت به باغ دل زد و جبرا خوریم ما
محصول تراوشات همین ذهن ترسناک
شهوت به جای عشق ز بازار میخریم
ترسی نداشت کاسب از این پول شبههناک
آلتبهدست، کوچهبهکوچه روان شدیم
چون کور کردهایم همه، چشم های پاک
معشوقه را به جامهای تغییر میدهیم
مجنون نمیشود دگر این گرگ خوشخوراک
یوسف شده مضحکه خاص و عام شهر
پرسند داده او چرا پیرهن به چاک
گاهی نعوظ میکند قلبهایمان
جاریست جای خون در آن میل خوفناک
ایرج بدست، خیش بکش سرزمین عشق
شاید رها شوی تو از این حس شرمناک
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
میلاد با سعادت اسوه صبر و تقوی ، مظهر علم، عزت، عدالت، سخاوت و شجاعت حضرت امیرالمومنین، علی بن ابیطالب علیه السلام ، مبارک باد