سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      آتیش پاره های فلفلی

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۱ ۰۸:۳۶ شماره ثبت ۱۱۷۱۵۳
        بازدید : ۱۱۲   |    نظرات : ۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      آتیش پاره های فلفلی
       
      آهای آدمایی که شهروندید ،
      دراین فلاِت گُل گُلی
      که خون میجوشد ازآن ،
      آنهم به چه حالِ قُل قُلی
      غلغله شده این فلات زهجومِ خارها
      چرا بنشیند روی تلِ خارها ،
      جانِ شیفته به گُلِ بلبلی ؟
      خنده دارست حالِ این فلات ،
      عجب گل و بلبلی !!!
       
      رخشِ این فلات هم ،
      درست است که لحظه ای شک میکند ،
      به سوارِ رستمش
      که جلوتر برود یا نرود ،
      به این گودالِ پُر ازخنجر و نیزه
      اما جان دادن به راهِ دوست ،
      برایش اصل میگردد
      یکباره تبدیل میشود به دُلدُلی
      میتازد بسوی خطر
      بدونِ هیچ چون وچرا وبدون هیچ غُرغُری
      درمیانه ی پرت شدن و سوراخ سوراخ شدن ،
      روح خسته اش میرود بسوی وحوشٌ حُشِرَت
      ولی خاطرش آسوده ست ازآن داور
      که آن محشرِ قضاوتش ،
      نیست مثلِ قاضیانِ این دنیا
      بصورت بی مغز و هول هولی
      لاحول ولاقوة الا بالله
      این اعتقادِ سوارش را ، میشناسد او
      سوارش مذهبش ، نبوده تا حال بصورتِ هُرهُری
      که بی اعتقادی دراین دنیا ،
      همیشه " رسمِ ناخوشایندی ست "
      باید جان ، دوستدارِ گُل باشد
      باید بذرِعشق را دائم بپاشد
      و بخواند جان ،
      پُر از ریتمِ خوش و آهنگی دلنواز ،
      به گلستانِ عمر،
      بسانِ بلبلی
       
      باید آدم ، انسان بشود
      دراین سرای پُر از ازدحام و،
      همچون سرای مورچگان ، غلغله
      بی اعتقادی یعنی گذر از روی یه بند 
      هرچه بند در اوج تر، خوفناک تر
      اعتقادست که ، جاپای محکمی ست ، بمانندِ پُلی
       
      خدا به آدم عقل داده ،
      چرا رَوَد یکریز بسوی ،
      راههای بد و زشتِ خُل خُلی ؟
      چرا تا وقتی که راه های امن و خشک هست ،
      آدمی مسیر خود را بیندازد ، به مسیری پُر ازگِل ؟
      گِلی که بالنفسه هست رهی آلوده و زشت و شُل شُلی
      درعوض گلستان هست ، پُر از گُلهای گُل منگُلی
       
       
      هوا سرد بود و نگاهِ آدم داشت ز پنجره ،
      ردِ سقوط دانه دانه های برف را ،
      تا کفِ حیاطش حظ میکرد به نگاهِ زُلی
      نعمتهای خدا بازهم به تحقق رسیده بود درحیاتش ،
      ولی اینبار اینطوری
      گرمای حضورِ سماور درکنارِ کرسی ،
      گرم میکرد روحِ آدم را ،
      به یکریزِ قُل قُلی
      آدم یادش آمد که چند روز قبل ،
      جای این برف ، باران بود و تگرگ هم بارید
      دانه هایی مثل تیله های زیبای قلقلی
      حال میدید خونگرمیِ کودکانِ شادمان را 
      ملاحت شان و،
      شور وحالِ گرمِ اینهمه آتیش پاره ی فلفلی
      میدید آدمک برفی و فضایی که پُرشده بود ،
      ز شور و خنده و شادیها و کَل کَل های بچه گانه ای که ،
      که دست کم نداشت ، ز کِل کِلی و ،
      خنده هایشان بود ، بصورتِ کِرکِری
      درمیان اینهمه طبیعت سرد ،
      اینهمه عرق چه بود ،
      بر وجودِ اینهمه بچه ،
      آنهم بصورتِ شُرشُری ؟
       
      بهمن بیدقی 1401/11/13
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ ۰۹:۰۴
      درود استاد گرامی
      میلاد با سعادت اسوه صبر و تقوی ، مظهر علم، عزت، عدالت، سخاوت و شجاعت حضرت امیرالمومنین، علی بن ابیطالب علیه السلام ، مبارک باد خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      شنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ ۱۲:۰۱
      با سلام و عرض ادب استاد بزرگوار
      سپاس
      روز میلاد امیرالمؤمنین (ع) و روز پدر مبارکباد خندانک
      ارسال پاسخ
      مسعود میناآباد  مسعود م
      يکشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ ۰۲:۵۶
      درود بر شما جناب بیدقی عزیز
      سروده زیبایی است
      --------------- خندانک خندانک خندانک
      از محبت شما برای تبریک تولد بسیار سپاسگزارم
      شاد و سر بلند باشید . خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ ۰۶:۳۳
      با سلام و عرض ادب آقای میناآباد گرانقدر
      بزرگوارید
      سپاسگزارم از لطف و مهرتان
      خواهش میکنم ، وظیفه بود
      سلامت باشید و شادمان و مؤفق
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم
      میر حسین سعیدی

      دیوانه ترین لایق دیوانه ی عشقیم ااا هویی به دل دف شده دردانه ی عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2