سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 9 ارديبهشت 1403
  • روز شوراها
20 شوال 1445
    Sunday 28 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      يکشنبه ۹ ارديبهشت

      مسخ زمان

      شعری از

      آرمان پرناک

      از دفتر ...اسطرلاب... نوع شعر چهار پاره

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۱ ۱۷:۳۶ شماره ثبت ۱۱۶۸۷۱
        بازدید : ۴۹۴   |    نظرات : ۳۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      رأس ِ دوازده، نَ فَ سَش افتاد
      میدان، به دور ِ مرد که می‌چرخید
      مردی میان ِ باجه به هم می‌خورد
      یک صفرهای زرد که می‌چرخید
       
      رأس ِ دوازده، نَ فَ سَم دارد
      یک ساک صفر خاطره می‌بندد
      می‌بندمم به مرکز ِ پوچی، او
      در را به روی دایره می‌بندد…
       
      یک کوچه با تگرگ ِ (( نخواهد بود))
      یک باجه در مسیر ِ سراپا گوش
      یک مرد ِ زرد، شکلِ بلیطِ رفت
      یک طــول، عرضِ پوچ ِ ممیّزپوش
       
      رأس ِ دوازده به سرم افتاد
      یک سیب ِ گازخورده درونم هست
      شرلوک‌ها میان ِ تنم بودند
      از من فقط، دهان ِ جنونم هست
       
      شرلوک‌ها میان ِ تنم بودند
      مشغول ِ یک مکاشفه‌ی مسکوت
      مشغول ِ صفرهای تنم بودند
      در لای ِ لای ِ لای ِ من ِ مشروط !
       
      در پیچ و تاب ِ هیچ ِ خودم با تو:
      میدان ِ شهر، عقربه خواهد خواب …
      میدان ِ شهر، وقت ِ تصادف با …
      میدان ِ شهر، صفر و یک ِ شب تاب
       
      طوفان گرفت جیب ِ نجیبم را
      میدان ِ شهر، پیچ ِ سوالم بود
      هر عابری به اسم ِ عصای زرد
      مشغول ِ حلّ ِ حال ِ محالم بود
       
      یک آسمان سرخ و پُلی (( من فیه ))
      ((ما)) جیغ ِ هر کلاغ ِ خبر بودیم
      از دور ِ دور ِ دور، چه نزدیکیم
      مشغول ِ رقص ِ پای خطر بودیم
       
      افتادم از کلاف ِ نَفَس‌پوچی
      یک صفر، صفر یک، نه ! ممیّز داشت !
      عالیجناب !، عشق، تخیّل نیست
      -از باجه‌های زرد مجوّز داشت-
       
      افتادی از کلاف ِ نَفَس‌پوچی
      با احتمال ِ ((کُشت)) مرا رفتی
      مسخ ِ کدام عقربه‌ها هستی ؟
      رأس ِ دوازده تو کجا رفتی ؟
       
      در من، زنی شبیه ِ تو پاییزی
      در من، کسی شبیه تو بارانی
      در خلسه‌های درد چه می‌ماضی ؟؟
      از این من ِ مچاله چه می‌دانی !! …
       
      مردی میان ِ باجه به هم می‌خورد
      یک صفرهای زرد که می چرخید
      رأس ِ دوازده نفسش افتاد-
      -میدان، به دورِ مرد که می‌چرخید
       
       
       
       
       
       
       
       
       
      * فیه مافیه
      * جیغ - اثر ادوارد مونک
       
        
       
      ۲۳
      اشتراک گذاری این شعر

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0