سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      السلام علیکم یا مادر

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱ ۰۹:۱۸ شماره ثبت ۱۱۶۵۱۸
        بازدید : ۱۸۵   |    نظرات : ۱۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      السلام علیکم یا مادر
       
      هیچگاه ، هیچگاه ، خودم را ندیده ام بی یاور
      خدا همیشه کنارم بوده و هست و خواهد بود
      به سجده میروم درمقابل او
      دربرابر آن خداوندِ همیشه یاور
       
      جسم و روحم درفضایی پُر از خدا ،
      حرف میزدند با هم
      روحم به جسمم گفت : اگر زحمتی نیست ،
      دوتا چای قندپهلو بیاور !
      به اتفاقِ هم چای نوشیدند
      باهم گفتند و خندیدند
      خوشم آمد ازاین دو صمیمی
      که بودند همچون دو برادر
       
      جسم ، بیادِ کربلا افتاد ، به روحم گفت :
      من وقتیکه درخوابم ، تو آزادِ آزادی
      مرا به مقتل بیاور !
      اوهم آورد
      روح ، مثلِ جسم ، غلامِ خدا بود
      غلامی بی هماورد
       
      نشسته بود روی سینه ی خورشید ، هنوز آن نامرد
      خنجرش خونی بود
      زینب ، ضجه میزد
      کشید خنجرش را آن نامرد ، به قفای آن مَرد
      فواره ی خون ، آسمان را خونی کرد
      ز باختر گرفته تا خاور
       
      چگونه او نترسید از داور؟
       
      هنوز قُل قُل میکرد سماور
      چای دوم ، دیگر یه نذری بود
      سَحَرِ روز دوم بود
      جسم نوشید ، اما روح ازدیدنِ آن صحنه ها روزه دار بود
      لبانِ پُر ازعطشش ، کربلایی شده بود
      هردو لبش ز خشکی ، چونان آن کویر، تَرَک خورده بود  
      گفت اِی جسم ! برو برایم قرآن بیاور
      دیدمش که درمیان آیه آیه های اقیانوسِ قرآن ، شده شناور
       
      وقتِ افطار از روی طاقچه ،
      شرابِ عشق را آورد
      جسم برایش شده بود ، ساغر
      روزه اش را با عشقِ خدا  وا کرد
      روحم از روزعاشورا عوض شده بود
      حالش بد میشد ، از دیدن هر کافر
       
      میگفت : حق به این واضحی
      باطل به این واضحی
      چرا نفراتِ حق اینقدر کم بود ،
      باطل لشکرلشکر ؟
      دلم سوخت برای حق ،
      چرا اینقدر بی یاور؟
       
      جسم گفت : پای دنیا که بیاید وسط ،
      مُسلِم تنها میمانَد
      جانم به قربانِ مُسلِم و دوطفلانی که ،
      به عراق ، ماندند بدونِ یار و یاور
      بهشت ، آنها را بسوی خود مکید
      انگار درجامِ دنیا آب پرتقال بود
      و تونلِ مرگ همچون نِی
      و کامِ بهشت ،
      که تشنه ی تقوای خوشمزه ی پرتقالیِ انسان بود
      کنون بهشت است و حالِ خوشِ ایمانی پرتقالی  
      چه عالی !
      بهشت است مفتخر به اسلامِ مُسلِم ، آری برادر
       
      چشمانِ جسم و روحم ،
      به تابلوخطِ  بانو، فاطمه زهرا افتاد
      چشمانشان به حُسنِ وجودش مُزیّن شد
      چه بوی عطرِ یاسِ خوشی آمد
      جسم و روحم دست برسینه گذاشتند و با تواضع ،
      با هم همصدا گفتند :
      السلام علیکم یا مادر
       
      روزمیلاد باسعادت بی بی فاطمه زهرا(س) – روزمادر و روز زن گرامی باد
      بهمن بیدقی 1401/10/7
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      محمد رضا خوشرو (مریخ)
      جمعه ۲۳ دی ۱۴۰۱ ۰۰:۲۵
      🌱
      🌱🌱
      🌱🌱🌱🌱
      🌺🌺🌺🌺میلاد حضرت فاطمه (ص) مبارک
      🌱🌱🌱🌱
      🌱🌱
      🌱
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۲۳ دی ۱۴۰۱ ۰۷:۴۹
      با سلام و عرض احترام آقای خوشرو گرانقدر
      سپاسگزارم
      میلاد باسعادت حضرت فاطمه(س) مبارکباد
      ارسال پاسخ
      سید هادی محمدی
      جمعه ۲۳ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۴۶
      فاطمه يعنی گل گلهای جنّات نعيم
      منتشر عطر وجودش در فضای عالم است

      ای که می گویی صفا در عالم ايجاد نيست
      فاطمه از اول عالم صفای عالم است

      گر همای رحمت عالم علیّ المرتضی است
      فاطمه بنت الهدی فرّ همای عالم است

      گر علی کشتی دين را ناخدايی می کند
      فاطمه نوح علی و ناخدای عالم است

      در مدینه فاطمه دارد محقر خانه ای
      آن محقر خانه هم دارالشفای عالم است

      🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️
      🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️
      🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️🏵️

      میلاد با سعادت حضرت والا مقام زهرا ی اطهر ام ابیها مصداق حدیث لولاک و روز زن و مادر بر تمام سروران عزیز سایت وزین شعر ناب خصوصا بانوان گرامی فرخنده باد.

      سید هادی محمدی
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۲۳ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۳۲
      با سلام و عرض احترام آقای محمدی گرانقدر
      سپاس
      میلاد باسعادت حضرت فاطمه(س) مبارکباد
      ارسال پاسخ
      عباسعلی استکی(چشمه)
      جمعه ۲۳ دی ۱۴۰۱ ۱۲:۲۰
      "سالروز میلاد خجسته فاطمه زهرا (س) سرور بانوان جهان،"
      "عطای خداوند سبحان، کوثر قرآن، همتای امیر مومنان"
      "و الگوی بی بدیل تمام جهانیان مبارک باد " خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۲۳ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۱۷
      با سلام و عرض احترام استاد گرانقدر
      سپاس
      میلاد باسعادت حضرت فاطمه(س) مبارکباد
      ارسال پاسخ
      تکتم حسین زاده
      پنجشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۱ ۱۰:۵۸
      درود استاد گرامی.
      ⚘⚘⚘⚘
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      پنجشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۱۰
      با سلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
      سپاسگزارم
      سلامت باشید
      ارسال پاسخ
      افسانه پنام (مولد)
      جمعه ۲۳ دی ۱۴۰۱ ۰۸:۱۴
      دریاست نبی و گوهرش فاطمه است
      مولاست علی و همسرش فاطمه است
      با آنکه حسین است پناه دو جهان
      او خود به پناه مادرش فاطمه است
      «سیدرضا مؤید»
      میلاد مادرم حضرت فاطمه الزهرا بر تمامی
      محبان و دوستداران حضرت مادر مبارک باد
      🌹🌹🌹
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      جمعه ۲۳ دی ۱۴۰۱ ۱۱:۳۳
      با سلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
      سپاس
      میلاد باسعادت حضرت فاطمه(س) مبارکباد
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      ساسان نجفی(سراب)

      نیست جز عشق خالق هستی نام و نشان دلم
      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3