سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 دی 1403
  • روز ملي ايمني در برابر زلزله
25 جمادى الثانية 1446
    Wednesday 25 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۵ دی

      خوش آمدی...

      شعری از

      کریم مرتاض

      از دفتر نیلوفرم نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۶ دی ۱۴۰۱ ۲۱:۳۱ شماره ثبت ۱۱۶۳۷۸
        بازدید : ۴۳۷   |    نظرات : ۱۷

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر کریم مرتاض
      آخرین اشعار ناب کریم مرتاض

      آمدی جانم به قربان تو باد خوش آمدی
      خانه ام روشن نمودی ماه من خوش آمدی

      آمدی وقتی که آرامی نبود در کار دل
      بر علاج درد بی درمان من خوش آمدی
      فرشیان را استجابت کردی از الطاف خویش
      از تبار عرشیان روی زمین خوش آمدی
      خاک جان مدت مدیدی سوخته بود و در عطش
      وقت باران است،ببار،بر خاک تن خوش آمدی
      صبح را دستی نبود یاری، که ظلمت بشکند
      شب شکست ای شب شکن، میلاد نور خوش آمدی
      محفل انس غزل خوانان خموش از نغمه ای
      با دو صد شعر و غزل در بزم ما خوش آمدی
      سر برون کرده شقایق به تمنای نفس
      ای نسیم نو بهاری به چمن خوش آمدی
      سوز مرتاض این همه عمر از جدایی بود و بس
      در هوای وصل ما، باده بدست خوش آمدی
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      سید هادی محمدی
      شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۲۰:۲۱
      جناب آقای کریم مرتاض

      ضمن خیر مقدم به شما برای ورود به سایت وزین شعر ناب

      در تایید فرمایشات استادم حضرت استکی بزرگوار

      بر اساس قوانین سایت هرگونه کپی برداری از اشعار دیگران، بدون درج نام شاعر اصلی و نشان دار نکردن شعر بر خلاف مقررات سایت میباشد
      خواهشمندیم قوانین سایت را مراعات فرمایید

      با تشکر از درک بالای شما خندانک
      کریم مرتاض
      کریم مرتاض
      چهارشنبه ۲۱ دی ۱۴۰۱ ۱۹:۳۳
      با عرض سلام و تشکر
      در پاسخ به اظهارات نه چندان دوستانه شما و شائبه ای که برای دیگر عزیزان در قبال این شعر پیش آمده توضیحاتی را صادقانه عرض میکنم
      نخست باید بگویم که من تا همین دیروز کلامی از جناب شهریار نخوانده و نه شنیده بودم، نه اینکه ایشان را نمیشناختم، خیر، شناختی از باب مطالعه آثار ایشان نداشته و ندارم. که البته امیدوار در نظر دوستان مصداق ضرب المثل عذر بدتر ز گناهش نگرید، را تداعی نکند،این کم لطفی و کوتاهی بنده را نسبت به ایشان میرساند. بیت اول هم از باب اینکه از دوران جوانی در بین دوستان ورد زبانمان میچرخید هنگام تولد فرزندم حدود ۱۷ سال پیش فی البداهه برای شروع این شعر به قلمم جاری شد که اتفاقا همین دو سه روز پیش اولین بار برای پسرم خواندم
      در ادامه عارضم که اینجانب نزدیک به هفتاد هشتاد سروده در قالب های غزل، رباعی و ترانه نوشتم که جز تعدادی در همین اواخر همه را در همان
      سالها بروی کاغذ آوردم و از آن سالها این اشعار که البته برای من بیشتر دل نوشته هایم هستند، درون دفتر و در صندوقچه خاک میخوردند.
      از آنجایی که آدمهای اهل دل و شعر و شاعری که خود بهتر میدانید، تا در شرایطی خاص قرار نگیرند دست به قلم نمیبرند، این اتفاق به نحوی برایم افتاد و مرا وادار به نوشتن دوباره کرد. اتفاقی غم انگیز که نمیخوام با ذکرش خاطر عزیزان را مکدر کنم.
      سخنم به شما و یکی دو نفر از منتقدان دیگر است که بدون تامل و با اطمینان و طیب خاطر به بنده تهمت سارق ادبی و...زدند، آیا قبل از اظهار نظر و متهم کردن بنده آنهم در جمع دیگر عزیزان، لختی با خویشتن خویش اندیشه کردید؟ آیا حتی درصدی احتمال ندادید واقعیت ممکن است چیزی جز تصورات شما باشد؟ فکر میکردم روحیات آدمهای اهل شعر باید لطیف، منطقی و با ملاحضه باشد.
      نا گفته نماند این نقد که نمیشه گفت، تهمتی را که به بنده زدید اگر بصورت خصوصی ارسال شده بود شاید حتی پاسخ هم نمیدادم اما از آنجایی که در جمع دیگر کاربران مطرح کردید لازم دیدم که از خودم دفاع کنم.
      به هر صورت این سروده و دیگر سروده های بنده همگی برایم ارزشمند و عزیز هستند چونکه کلمه به کلمه از اعماق قلب و روحم سرچشمه گرفتند و روی کاغذ آمدند حتی اگر شباهت هایی هم با اشعار دیگران داشته باشند....همین که خود حقیقت را میدانم برایم کافی است و همینکه بعضی ها سروده ام را حتی یک کپی ناشیانه از شعر بزرگان ادبیات میپندارند احساس رضایت مندی میکنم.
      همچنین لازم است از اساتیدی که نقد بجا و سازنده نسبت به این سروده داشتند و همچنین عزیزانی که لطف فرموده و مرا موردرالتفات خویش قرار دادند،کمال تشکر و سپاسگزاری دارم

      ارسال پاسخ
      رضا حمیدی راد(احسان)
      شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۲:۵۸
      با سلام و کسب اجزه از محضر اساتید
      به دلیل اینکه در خواست نقد فرمودید مطالبی جهت یاد آوری به خود و پیشنهاد به محضرتان تقدیم می نمایم
      هر چندد مرسوم نیست اولین شعر ارسالی اعضا نقد شود سنت شکنی کردمم ببخشید

      اول اینکه قالب غزل قالبی است که
      1- دارای قافیه مصرع اول و در مصراع زوج باشد

      آمدی جانم به قربانت ولی ( حالا ) چرا
      بی وفا حالا که من افتاده ام از ( پا ) چرا
      نوش دارویی که بعد از مرگ سهراب آمدی
      سنگ دل این زود تر می خواستی ( حالا ) چرا
      عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
      من که یک امروز مهمان توام ( فردا ) چرا
      دقت بفرمایید به کلمات داخل پرانتز
      قافیه نباید تکراری باشد ولیکن شاعر مجاز است قافیه مصرع اول را با قافیه مصرع چهارم یکی نماید که بدان رد القافیه گویند

      کلمه و یا کلماتی که در آخر هر بیت عینا تکرار می شوند ردیف نام دارد که جزو الزاماتا شعری نیست و فقط برای زیبایی بخشی استفاده می شود
      مثل همان خوش آمدی شما و چرای غزل شهریار
      استفاده از آرایه ها و صنایع ادبی برای بهتر سرودن و زیبایی شعر کمک شایانی می کند
      تلاش کنید از تعابیر و کلماتی استفاده کنید که خوشگل و در عین حال تکراری نباشد
      استفاده از کلمات اضافی باید با دقت انجانم پزید نسبت به معنی بیت و مصرع
      گاهی( از ) به جای به و با و بالعکس است
      و در آخر بیت اول خودتان

      آمدی جانم به قربان تو باد خوش آمدی
      خانه ام روشن نمودی ماه من خوش آمدی
      خب می توانست
      خانه ی تاریک اگر با نور ملایم ماه روشن می شد زیبا تر می شد

      بقیه رهنمود های اساتید را خواستارم


      با احترام رضا حمیدی راد ( احسان )

      کریم مرتاض
      کریم مرتاض
      شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۴:۵۱
      سپاسگزارم از نقدی که فرمودید باعث افتخار است که اساتیدی چون شما راهنمای چون منی شوند.
      حقیقت امر بنده از قوانین سرودن شعر اطلاع چندانی ندارم جز آن اندازه که بصورت غریزه در من وجود دارد.
      امیدوارم بتوانم در آینده از رهنمودهای شما و دیگر اساتید کمال استفاده را ببرم
      با تشکر
      ارسال پاسخ
      رضا حمیدی راد(احسان)
      رضا حمیدی راد(احسان)
      شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۴:۵۷
      امید وارم که در آینده خیلی نزدیک بهترین غزل ها رو از شما بخونیم
      محمد گلی ایوری
      محمد گلی ایوری
      شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۵:۰۳
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      عباسعلی استکی(چشمه)
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۵:۳۲
      درود جناب حمیدی راد
      به شعر ناب خوش برگشتید
      اینکار آیا کپی برداری ناشیانه از غزل مرحوم استاد شهریار عزیز نیست؟
      همینگونه بزرگانمان را پاس میداریم؟ خندانک
      ارسال پاسخ
      رضا حمیدی راد(احسان)
      رضا حمیدی راد(احسان)
      يکشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۱ ۱۷:۵۰
      استاد عزیز تر جانمممممممم می دانی که خیلی دوستت دارم ؟؟؟
      خب حق با شماست و بنده از عمد قسمتی از در افشانی استاد شهریار را برای مثال در کادر سبز آوردم بلاخره باید طور دیگر متوجه کرد بنده تصمیم گرفتم یهو جوش نیارم خندانک خندانک خندانک
      کریم مرتاض
      کریم مرتاض
      سه شنبه ۲۰ دی ۱۴۰۱ ۲۰:۱۱
      سلام
      بنده نسبت به نظر شما واکنشی نداشته و پاسخی نخواهم داد زیرا شما در محدوده اکانت بنده و در باره شعر من شخص دیگری را مخاطب خود قرار دادید. بنابر این اگر خواهان شنیدن جوابیه حقیر هستید لطفا مخاطب خود را شخص بنده و یا شعر من قرار دهید تا این کار انجام شود.
      با تشکر
      فرشید ربانی (این بشر)
      شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۷:۳۴
      درود بر شما
      با شعری مواجه هستیم که در تلاش برای قوام یافتن به صورت غزلی کلاسیک بوده است اما ناکام مانده. از نظر وزن، با وزنی عروضیِ هجایی مواجه هستیم که تلاش دارد خود را با وزن عروضی «فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن» تطبیق دهد.

      برای نمونه در بیت اول «باد» باید به صورت هجای بلند (کوتاه‌تر) و «با» خوانده شود تا وزن شعر به هم نخور،. ولی به دلیل استفاده‌ی بیش از حد و نا به جا از این نوع وزن و حتی خارج شدن از خود وزن عروضیِ هجایی در برخی از مصرع‌ها، شعر دچار فروپاشی وزنی شده است.

      شاعر احتمالا به دلیل بی‌اطلاعی، مفهوم ردیف را با قافیه اشتباه گرفته است. ردیف، واژگانی هستند که عموماً معنایی یکسان داشته و دقیقاً پس از قافیه می‌آیند. قافیه، واژگانی هستند که آخرین حروف آن‌ها یا به اصطلاح «روی» آن‌ها یکسان است. غزل شماره‌ی ۱ حافظ به خوبی این مفهوم را نشان می‌دهد:

      اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
      که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها

      به بویِ نافه‌ای کآخر صبا زان طُرّه بگشاید
      ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

      مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش چون هر دَم
      جَرَس فریاد می‌دارد که بَربندید مَحمِل‌ها

      به مِی سجّاده رنگین کن گَرت پیرِ مُغان گوید
      که سالِک بی‌خبر نَبوَد ز راه و رسمِ منزل‌ها

      شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هایل
      کجا دانند حالِ ما سبکبارانِ ساحل‌ها

      همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر
      نهان کِی مانَد آن رازی کزو سازند محفل‌ها

      حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ
      مَتٰی ما تَلْقَ مَنْ تَهْویٰ دَعِ الدُّنْیا و اَهْمِلْها

      واژه‌ی «ها» در پایان مصرع اول و مصرع‌های زوج ردیف شمرده می‌شوند. به جز «ها» در مصرع اول و مصرع پایانی، که ضمیر مفرد مؤنث غایب عربی هستند، بقیه نشان جمع هستند. واژگان ناول، مشکل، دل، محمل، منزل، ساحل، محفل و اهمل نیز قافیه هستند و «روی» آن‌ها «-ِل» است.

      توصیه می‌کنم برای آشنایی بیش‌تر با وزن، صنایع ادبی و قالب‌های شعری مطالب جناب آقای حسین احسانی فر (منتظر لنگرودی) را مطالعه کنید.

      موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۹:۵۲
      سلام جناب ربانی
      فرهنگ و ادب این سرزمین را پاس بداریم
      قبل از آموزش عروض و قافیه و غیره
      به نو سرایان پاس داشت ادب و فرهنگ را بیاموزیم خندانک
      ارسال پاسخ
      عباسعلی استکی(چشمه)
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۹:۵۴

      اگر در اثر تشویق بزرگانی مانند شما
      سرقت ادبی از این نوع عادی شود
      چه خواهد شد؟ خندانک
      ارسال پاسخ
      کریم مرتاض
      کریم مرتاض
      پنجشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۳۶
      فرهنگ و ادب را باید به کسانی یاد داد که به دیگران طبق تصورات شخصی اتهام وارد میکنند و به این کار خود میبالند، بدون اینکه به حقیقت رسیذه باشند، فرهنگ را باید به کسانی یاد داد که هنوز طرز برخورد با دیگران را بلد نیستند به آنهایی که خود را در چهارچوبی خود ساخته اسیر کرده اند و میخواهند دیگران را هم به این چهارچوب اجبار کنند
      زهره دهقانی ( شادی)
      شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۳:۰۷
      سلام و درود
      خوش آمدید
      شعرتان زیبا بود👏👏👏
      لذت بردم💐💐💐
      کریم مرتاض
      کریم مرتاض
      شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۴:۵۲
      سلام
      زنده باشید مفتخرم کردید
      ارسال پاسخ
      محمد گلی ایوری
      شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۱۵:۰۴
      سلام و عرض ادب
      خوش آمدید
      خندانک خندانک خندانک
      جواد کاظمی نیک
      جمعه ۲۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۹:۰۳
      خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2