سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 20 اسفند 1403
    11 رمضان 1446
      Monday 10 Mar 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

        دوشنبه ۲۰ اسفند

        رطب نیستند

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۱ ۰۷:۴۹ شماره ثبت ۱۱۵۸۲۹
          بازدید : ۱۳۸   |    نظرات : ۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        رطب نیستند
         
        روزی چشمی زوم کرد ، به مژگانی بسانِ ناوکی
        بهرِ او مِعری سرود ، با واژه های آبَکی
        شب و روزش را به باد داد ،
        درکنارِ مدرسه ی دخترانه
        اغلب ، کمین کرده در، قارقارَکی
         
        او برای او که بال نبود ، او را بَرَد به آسمان
        اما در رؤیایش او بود ، همچون یک بالِریَن ، با بالَکی
         
        حال کردن بهرِ او بود یک مجموعه ای ، از حالَکی
        حتی یک فحش و نگاه بس بود برایش ،
        شب و روزش را مصفا میکرد
        دیوانه پُر است ، روی این خاکین کُره
        یارو ناتوان است ازتهیه ی عشق ، بقدرِ چند خروار،
        راضی میشود ، به چارَکی
        یارو ناتوان است ، ازتهیه ی گُل ، بقدرِ چند شاخه ،
        " از بس که گران است "
        راضی میشود ، به خارَکی
         
        مورد ، صورتش زرد و گُلی بود ، همچونان زالزالکی
        عاشق ، اینگونه ست دیگر
        سخت بود برایش که نگاهش را کَنَد از مژگان
        زچشم انداخته بود ،
        آن بقدرِ تاپاله درصورتِ زشتش ، سالَکی
        گرچه آن صاحبِ مژگان ، سانسور میکرد اغلب آنرا ،
        بخصوص به وقتِ سرما ، به لطفِ شالَکی
         
        امان ازعشقهای خامِ این ، جوانهای همه خام
        که نیست ماوراء ، به انتخابشان مدِنظر
        چشمشان که از حُسنی پُر میشود ،
        چشم بر دنیایی ازنقص ، می بندند
        گاهی از حماقت ها پُر میشوند
        گرچه سالَکش ، میتوانست نقص نباشد درقبالِ حُسنِ سلوک
        اما آن عاشقِ خام ، معیارش که رفتارش نبود
        خدا دوستی اش نبود
        تقوایش نبود و کاش بود
        امان ، از این جوانها که رطب نیستند
        هستند ، مثلِ خرما کالَکی
         
        بهمن بیدقی 1401/9/19
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴ شاعر این شعر را خوانده اند

        بهمن بیدقی

        ،

        محمد باقر تسلی

        ،

        طوبی آهنگران

        ،

        سید هادی محمدی

        نقدها و نظرات
        طوبی آهنگران
        دوشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۴:۲۷
        سلام جناب بیدقی
        احسنت بر شما بزرگوار بسیار عالی
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۵:۴۲
        با سلام و عرض احترام بزرگوار
        بینهایت سپاسگزارم از شما
        شاد باشید و سلامت
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2