سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      رطب نیستند

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۱ ۰۷:۴۹ شماره ثبت ۱۱۵۸۲۹
        بازدید : ۱۳۴   |    نظرات : ۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      رطب نیستند
       
      روزی چشمی زوم کرد ، به مژگانی بسانِ ناوکی
      بهرِ او مِعری سرود ، با واژه های آبَکی
      شب و روزش را به باد داد ،
      درکنارِ مدرسه ی دخترانه
      اغلب ، کمین کرده در، قارقارَکی
       
      او برای او که بال نبود ، او را بَرَد به آسمان
      اما در رؤیایش او بود ، همچون یک بالِریَن ، با بالَکی
       
      حال کردن بهرِ او بود یک مجموعه ای ، از حالَکی
      حتی یک فحش و نگاه بس بود برایش ،
      شب و روزش را مصفا میکرد
      دیوانه پُر است ، روی این خاکین کُره
      یارو ناتوان است ازتهیه ی عشق ، بقدرِ چند خروار،
      راضی میشود ، به چارَکی
      یارو ناتوان است ، ازتهیه ی گُل ، بقدرِ چند شاخه ،
      " از بس که گران است "
      راضی میشود ، به خارَکی
       
      مورد ، صورتش زرد و گُلی بود ، همچونان زالزالکی
      عاشق ، اینگونه ست دیگر
      سخت بود برایش که نگاهش را کَنَد از مژگان
      زچشم انداخته بود ،
      آن بقدرِ تاپاله درصورتِ زشتش ، سالَکی
      گرچه آن صاحبِ مژگان ، سانسور میکرد اغلب آنرا ،
      بخصوص به وقتِ سرما ، به لطفِ شالَکی
       
      امان ازعشقهای خامِ این ، جوانهای همه خام
      که نیست ماوراء ، به انتخابشان مدِنظر
      چشمشان که از حُسنی پُر میشود ،
      چشم بر دنیایی ازنقص ، می بندند
      گاهی از حماقت ها پُر میشوند
      گرچه سالَکش ، میتوانست نقص نباشد درقبالِ حُسنِ سلوک
      اما آن عاشقِ خام ، معیارش که رفتارش نبود
      خدا دوستی اش نبود
      تقوایش نبود و کاش بود
      امان ، از این جوانها که رطب نیستند
      هستند ، مثلِ خرما کالَکی
       
      بهمن بیدقی 1401/9/19
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر
      ۴ شاعر این شعر را خوانده اند

      بهمن بیدقی

      ،

      محمد باقر تسلی

      ،

      طوبی آهنگران

      ،

      سید هادی محمدی

      نقدها و نظرات
      طوبی آهنگران
      دوشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۴:۲۷
      سلام جناب بیدقی
      احسنت بر شما بزرگوار بسیار عالی
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      دوشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۵:۴۲
      با سلام و عرض احترام بزرگوار
      بینهایت سپاسگزارم از شما
      شاد باشید و سلامت
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3