چه وضعشه ؟
این چه وضعشه ؟
لقوه ، که به حالِ لرزشه
آرامش ، اینجا بی ارزشه
دغدغه ، که عینِ خیالش نیست ،
به حالِ نرمشه
چی قراره بشه ؟
قراره سنگینی ، سبک بشه ،
وزنِ پَر بشه ؟
اینجا تاریکی درحالِ تابشه
اینجا همه عزمشونو جزم کردن ،
کمَرامون تا بشه
حرفامون دوتا بشه
قراره انگار که یه دریا ،
تووی لیوان جا بشه
تووی این کاروان ، چرا بیراهه چاووشه ؟
یه عمره قراره این معادله ی چند مجهولی ،
حل بشه
اما حل نمیشه
اینهمه ساله که نشده ،
ازاین به بعد هم حل نمیشه
عوضش قراره همه راستی ها ،
مبدل به خبط بشه
قراره پنجره ها درب بشه
بگذار بشه
این سلول چقدرکوچیکه ، قدرِ یه سلول
مناسبه برای یه موجودِ تک سلول
اینجا با قبر هیچ فرقی نداره
برو کنار، بذار آقا رد بشه
دیگه برای یه زندونی فرقی نداره ،
این خاک ، کود بشه یا زر بشه
فقط میدونم این زندونی سردشه
اما هیچی نمیگم
میترسم شرّ بشه
منجر به ضرب و شتم بشه
از اینجا که اصلاً خورشید معلوم نیست
کافرا قبله رُو هم به من نشون نمیدن
نمیدونم این دیواری که بهش تکیه دادم ،
تووی این زندون ، سمت شرقشه یا غربشه
اراده کردن این جسمِ نحیف ، بازم لاغر بشه
فکرکنم زندونبانا عاشقِ خلقِ مشکل اند
دوست دارند مغز، با افکاری نکبتی ،
توو همین کاسه ی سر ، غرق بشه
کاشکی اینهمه زجر،
سرآخر منجر به فرّ بشه
اگه نشد که یعنی خسرالدنیا والآخره
درست نیست روحِ آدمیزاد خر بشه
اگه میخواست خر بشه ،
که اینهمه زجرُو تحمل نمیکرد
این زندونی فقط انسان بودن ، همه همّ و غمِّ شه
خدا کنه باطل نفله شِه ، حقشه
یه زندونی داره نعره میکشه ،
فکرمیکنم از قلبشه
یه زندونیِ دیگه اینقدر فحش شنیده که ،
امیدواره که کر بشه
توو این اثنا لرزه که ، سردشه ،
تب که گرمشه
اونی که دراین وضع دعا میخونه ،
کارِخوبی میکنه
یکی دیگه به فکرِ شانسشه ،
امیدواره شانسش ، شبیه به نعل بشه
خدا کنه ارتباطمون با خدا دوباره وصل بشه
اینجا چرا آنتن نمیده ؟
خدا کنه به یاریِ خدا ،
سیلِ بدبختیهای ما هم حل بشه
بهمن بیدقی 1401/8/21
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود