سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 دی 1403
  • سالروز تشكيل نهضت سوادآموزي به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
  • شهادت آيت الله حسين غفاري به دست مأموران ستم‌شاهي پهلوي، 1353 هـ ش
27 جمادى الثانية 1446
    Friday 27 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۷ دی

      حصار و وصال

      شعری از

      محمد حسنی

      از دفتر قریبِ قریبِ.. تو نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۴ آبان ۱۴۰۱ ۱۸:۲۶ شماره ثبت ۱۱۴۵۰۹
        بازدید : ۲۴۱   |    نظرات : ۱۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      ۱
      هر روز، بَعدِ پگاه
       
      در سوزِ بُعد تازه ای می سوخت، جان
       
       وقتی به حصار می آمدی
       
      در هر پدیده ای 
       
       
       
      ۲
      موی تو در باد می رقصید
       
       
      روی تو را جان می بلعید
       
      خوی تو را خوب می فهمید
       
       
       می آمد
       
      کوی تو
       
      بار ها و بار ها
       
      با آنکه می دانست
       
      آن کوی، 
       
      بوی خون گرفته است
       
       
       
       
       
      ۳
       
      امروز می خواهم
       
      در حصار مولانا باشم
       
      در سوز بی آهنگ
       
      بی حصار مولا، اما
       
      با مولانا کنار دریا بروم
       
      و طولانی بنشینم
       
      دریای آرام
       
      از تشتت افکار من موج بگیرد
       
       
      و به تحیر افکار من قیام کند
       
       در تذکر بگویم:
       
      درست است شکر دارد زنده گی
       
      اما چه نیازی ست
       
      برای سجود و نشان!
       
       
      وقتی تمام دنیا
       
      بخاطر او بر پاست!
       
      و حی و حاضرِ  اوست
       
      چه نیازی ست برای او
       
      تا بیاید در حصار ذهن
       
      اما از این حصار
       
      وقتی به بیرون راه یابد، تن
       
      آنوقت است که
       
      گلخن می شود گلشن
       
      ودیگر، در دنیا
       
      در پِی او نمی گردی
       
       خود او را گواه میگیری بر دنیا
       
      به این میرسی
       
      او اول است بعد، دنیا
       
       
      اصلا چه نیازی برای نشان
       
      تا پیوند بخورد به او
       
      و او را بدهد نشان
       
      وقتی فاصله ای نیست
       
      برای کسی با او می بیند
       
      و خود او نشانه ای ست
       
      به این نشان ها
       
      وقتی او نزدیک تر است
       
      از رگ گردن به انسان
       
      و قلب، وجودِ او را جاری می کند
       
      چه نیازی ست
       
      به چشم که ببیند
       
      ذهن در حصار خود
       
      در کوه
       
      در دریا
       
      در آسمان ..
       
      به دنبال نشانه ای از او باشد
       
      براستی ست حرف مولا ع)
       
       
      که حصار است آثار او
       
      و وصال زمانی ست
       
      که تو در آثار نمانی
       
      تا برگشت صورت گیرد
       
       
       
       
      محمدحسنی
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      شاهزاده خانوم
      جمعه ۶ آبان ۱۴۰۱ ۰۷:۲۴
      سلام جناب حسنی بزرگوار 🍁🍁
      زیبا بود چون دیگر آثار زیبای شما🍁🍁
      و مفهومی خندانک خندانک
      🍁🍁🍁🍁
      محمد حسنی
      محمد حسنی
      دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ۰۱:۵۰
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      سید هادی محمدی
      شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱ ۱۳:۱۳
      درود بر شما

      قلمتان نویسا خندانک
      محمد حسنی
      محمد حسنی
      دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ۰۱:۴۷
      درود بر شما استاد محمدی عزیز
      سپاستان
      در پناه خدا خندانک
      ارسال پاسخ
      تکتم حسین زاده
      پنجشنبه ۵ آبان ۱۴۰۱ ۰۸:۰۰
      درود جناب حسنی
      ⚘⚘⚘
      ⚘⚘
      زیبا بود
      محمد حسنی
      محمد حسنی
      جمعه ۶ آبان ۱۴۰۱ ۰۵:۲۰
      درود بر شما
      سپاس که به مهر می خوانید
      مهرتان افزون
      در پناه خدا خندانک
      ارسال پاسخ
      جواد مهدی پور
      پنجشنبه ۵ آبان ۱۴۰۱ ۱۹:۱۳
      درود بر شما جناب حسنی گرامی

      زنده باشید خندانک
      محمد حسنی
      محمد حسنی
      جمعه ۶ آبان ۱۴۰۱ ۰۵:۲۱
      درود بر شما
      سپاسگزارم
      در پناه خدا خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد گلی ایوری
      پنجشنبه ۵ آبان ۱۴۰۱ ۱۹:۲۷
      درود بر شما جناب حسنی گرامی
      بسیار زیبا با مفهوم

      سلامت باشید
      خندانک
      محمد حسنی
      محمد حسنی
      جمعه ۶ آبان ۱۴۰۱ ۰۵:۲۲
      درود جناب ایوری اندیشمند
      سپاس از شما و حسن حضورتان
      در پناه خدا خندانک
      ارسال پاسخ
      حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
      جمعه ۶ آبان ۱۴۰۱ ۱۰:۴۴
      سلام و عرض ادب محمد جانم
      اثری ست زیبا و پر محتوا و نشأت گرفته از معرفتت. خندانک
      محمد حسنی
      محمد حسنی
      دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ۰۱:۴۶
      درود بر شما استاد دوست داشتنی
      سپاس از حضور تان
      دل تان شاد یاد خدا
      در پناه خدا خندانک
      ارسال پاسخ
      معصومه خدابنده
      جمعه ۶ آبان ۱۴۰۱ ۲۳:۰۷
      زیبا بود
      درود بر شما
      خندانک
      محمد حسنی
      محمد حسنی
      دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱ ۰۱:۵۰
      سپلس خانوم خدابندهی عزیز
      و سپاس از نگاه زیباتان
      موید باشید
      در پناه خدا خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2