ایران

درود جناب افکاری گرامی
زیبا بود 🌺🌺🌺

درود بزرگوار
شورانگیز و زیبا بود

درود فرشید جان افکاری شاعر توانا
بدون تعارف کارت درسته
سبک و جنس قلمت را می‌پسندم
نبض قلمت سبز
دژخیمان می‌روند اما ایران می‌ماند
فردوسی:
دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود
همه جای جنگی سواران بدی
نشستن گه شهریاران بدی
چو ایران نباشد تن من مباد
بر این بوم و بر زنده یک تن مباد
همه روی یکسر به جنگ آوریم
جهان بر بد اندیش تنگ آوریم
ز بهر بر و بوم و پیوند خویش
زن و کودک وخرد و فرزند خویش
همه سر به سر تن به کشتن دهیم
از آن به که کشور به دشمن دهیم

عالی
یه قطعه هم من نوشتم که به محض کامل شدن، آپلود میکنم:
بوی خون می آید از شمّ خزان
نعش گل را می برند آوازخوان

کو عدالت؟ کو ترازوهای شهر؟
این کفن پوشان که داده جام زهر؟
.
.
.

سلام و عرض ادب آقای افکاری بزرگوار
غزلی زیبا سرودید با قافیه ای سخت.
لذت بردم

سلام استاد بزرگوار
بسیار زیبا و دلنشین بود
سبز باد قلم زرنگارتان 🌺🙏

درود به شما زیبا و پر مفهوم بود

سلام فرشید عزیز
بسیار عالی بود

مـی‌شـــود تندیـــسِ آزادی غبــــار ِ جمجمــه
حلقـــه ی زنجیـــرِ این خـاکِ مبــــارز نشکند

دست مریزاد و تقدیم به شما

درود بر شما
بسیار زیبا بود

درود بر شما آقای افکاری ارجمند
عالی بود
مانا باشید در شعر و شعور

زیبا و میهن‌پرستانه
آفرین
عالی بود

درود بر شما
موفق باشید