مِی خونه
قَسَم ! به ترانه ای که ترانه خون میخونه
به مجاهدی که داره میونِ اونهمه گلوله و دود ،
سوره ی دخان میخونه
که ایثار،
جونش رُو، توو طَبَقِ اخلاص گذاشته
آیه های قطره قطره اش ،
سوره ی فواره ی خون میخونه
چه تلاوتی ! او کیست ؟
یه ناشناس
اما چه خوب میخونه
مستِ مسته ازهجومِ عشقِ الله
کس نمیدونه که از مِی خونه میاد ،
یا که بازهم ، راهیه بسوی مِی خونه ؟
خدایا با عشق قشنگت ،
چه بلایی آوردی به حال عاشقات که ،
همیشه مستِ مست اند ؟
دست برنمیدارند صبح و ظهر و شب ،
ز آن نمازشون به مِی خونه
مسجد ، مِی خونه شونه ،
اونی که به سجده میره ، چه مسته
مسته درمسجد و مسته در بیابونا و،
حتی مسته ، در درونِ خونه
همه دنیاش بی نظم شده درونِ این نظم
اون دیگه یه مجاهده ،
مشغول به شغلِ غلتیدنِ درمیونِ قلب و،
درونِ دریایی پُر ازقطره های خونه
بی بهونه ، فقط عاشقی رُو دوست داره ،
از وقتیکه معشوقی، چون ترا شناخته
فهمیده که اینجا ، به یقین خونه ش نیست
راهیه به آسمونا
میسپاره خودشو بدستِ تو،
تا برسونی اش به امنیتِ رضوان
تا برسونی اش به ابدیتی که موج میزنه ،
به میونِ اون خونه
بهمن بیدقی 1401/7/12
روح همه شهدای مدافع این مرز و بوم شاد
به امید پیروزی رزمندگان اسلام