سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      شهرِبازی (طنزِ خاکستری)

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۱ ۰۵:۰۵ شماره ثبت ۱۱۴۰۷۱
        بازدید : ۱۴۹   |    نظرات : ۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      شهرِبازی (طنزِ خاکستری)
       
      یکی ازاینطرف و دیگری ازآنطرف و،
      یکی هم ، آنطرف تر
      سه کس بودند ولی ،
      ز سیمرغ آنطرف تر
       
      همه رفتند بسوی گاردِن پارتی
      یه ور چوگان بود و، یه ور هاکی روی یخ
      چنان یه فسقلی را به بادِ چوب گرفتند ،
      که از پرتابِ مظلومیتی خُرد باباتوم هم آنطرف تر
       
      وقتی صدا خفه کن آمد درکار،
      دگر فواره ی خون بود که ازفواره ی ،
      گُلیِ سِنتِرپارک هم ، آنطرف تر
       
      یکی به دیگری گفت :
      مگر اینجا نگفتی پِینت بال است ؟
      جواب شنید خودم هم ، نمیدانستم اینجا ،
      انسانیتِ انسان به حالِ بال بال است
      پَرَش را میزدند ، میگفتد مشقی ست
      ولی کبوتری گفت :
      طعم اش را چشیدم ،
      ز مشقی ست آنطرف تر
       
      چنان حقایق ، عریان بود که دوربین ها گفتند :
      حقایق ز عریانیِ فیلمِ سکسی ، ‌هست ، بی شک آنطرف تر
       
      مجسمه ی لندهور ابوالهول ، بود یکسو
      مجسمه ی دیگر، ابوالترس ،  آنطرف تر
       
      یکی فریاد میزد من را کشتند
      یکی داد می کشید : کاش من را می ‌کشتند
      که برمن آنچه می آید ، ز کشتن آنطرف تر
       
      یکی می گفت : مگر اینجا نگفتی شهرِبازی ست ؟
      جواب از ناکجا آمد که دنیا همه بازی ست
      یکی دیگرجوابشان را تکمیل کرد و میگفت :
      اینهمه ، شاید که بازیست ولی اینهاست ز بازی آنطرف تر
       
      کنون ،
      روحِ سیمرغ بود که ،
      سوی قاف میرفت
      یکی جرأت نمود و،
      آدرسِ قاف را پرسید
      جواب شنید ،
      خیابانِ عمر را ،
      که میدانی کجاست ،
      راستِ شکم ات را بگیر برو تا مرگ
      به مرگ که رسیدی ،
      روی قبری نوشته ،
      مدفنِ جنّت مکانان ،
      خانم و آقای ، آزادی
      ز مرگِ قو، یقین ،
      چند سنگِ قبر،
      آنطرف تر
       
      بهمن بیدقی 1401/7/16
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱ ۱۴:۲۵
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود
      دستمریزاد خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱ ۱۴:۴۲
      با سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
      از الطافتان سپاسگزارم
      سلامت باشید و شادمان و مؤفق
      ارسال پاسخ
      علی مزینانی عسکری
      سه شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۱ ۰۶:۱۰
      درودتان باد و احسنت
      سلامت و سرافراز باشید استاد
      خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۱ ۰۸:۱۷
      با سلام و عرض ارادت آقای مزینانی گرانقدر
      بزرگوارید قربان
      از الطافتان سپاسگزارم
      سلامت باشید و شادمان و مؤفق
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3