سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        ضجه

        شعری از

        سیامک عشقعلی

        از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱ ۰۵:۱۵ شماره ثبت ۱۱۳۸۸۳
          بازدید : ۱۸۰   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سیامک عشقعلی
        آخرین اشعار ناب سیامک عشقعلی

        اگر بر روی لب، لبخندها دارم
        غمی ناجور در این بندها دارم

        من عمری شب به شب از کوه می آیم
        من از تکرار یک اندوه می آیم

        تو از من شعر می بینی غمم را نه!
        غزل ها را تو می چینی غمم را نه!

        من آن گورم که غم دارد و در ظاهر
        کسی چیزی نمی داند از این شاعر

        مرا در من بخوانی خود نمایان است
        که بم در هیبت بیجار ویران است!

        مرا در من بخوانی مرگ خواهی دید
        هزاران لاله از این قصه خواهی چید

        به کامم خنده هایم طعمِ خون دارد
        ( و می گفتند این شاعر جنون دارد )

        غمم را کوچه های شهر می دانند
        چه مجنون ها که در این سینه پنهانند!

        و زخمی کرد سنگی، شورِ بالم را
        کسی از من نمی پرسید حالم را!

        کسی هرگز نمی پرسید از دردم
        نمی دانی که با قلبم چه ها کردم!

        من از این زندگی دلگیرِ دلگیرم
        جوان هستم ولیکن از درون پیرم!

        گرفت از دست من دنیا غرورم را
        بدهکارم به بودن ها حضورم را

        دلم یک دشت سرخ از بی کسی ها شد
        برایم دلخوشی عمری معما شد!

        بیا این بار در این مثنوی شاید
        مرا تکرار کن تا بشنوی شاید

        ندارم از خوشی انگار من سهمی
        جهانم درد دارد درد! می فهمی؟

        نگو از غنچه ها چیزی که پاییزم
        بیا اصلا نخوان وقتی غم انگیزم

        نمی آید به پایان ماجرا امشب
        مرا بسپار دستِ رودها امشب

        بخواب ای ماه! ای همدردِ هر بغضم!
        که بی تاب است امشب تا سحر بغضم...


        ▫️شاعر: سیامک عشقعلی


         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        سید هادی محمدی
        يکشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۱ ۰۹:۳۳
        خندانک خندانک
        سیامک عشقعلی
        سیامک عشقعلی
        دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱ ۱۱:۱۲
        ❤️🌿
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۱ ۱۶:۵۶
        درود ها خوش آمدید .
        و شعر قشنگی بود .
        خندانک
        سیامک عشقعلی
        سیامک عشقعلی
        دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱ ۱۱:۱۳
        درود و تشکر بزرگوار 🙏
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        يکشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۱ ۲۰:۲۵
        خندانک خندانک خندانک
        سیامک عشقعلی
        سیامک عشقعلی
        دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱ ۱۱:۱۳
        🙏
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        يکشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۱ ۱۲:۳۹
        درود بر شما شاعر ارجمند
        به شعر ناب خوش آمدید
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        سیامک عشقعلی
        سیامک عشقعلی
        دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱ ۱۱:۱۲
        همچنین درود بر شما بزگوار
        ممنونم 🙏
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4