سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        آن روزها

        شعری از

        راشد نصرت سراوان

        از دفتر دلنوشته نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱ ۰۴:۲۵ شماره ثبت ۱۱۳۸۱۲
          بازدید : ۱۴۴   |    نظرات : ۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر راشد نصرت سراوان

        آن روزها دل ربودن ز من تنگ بود
        صحبت از عشق گفتن در کلامم ننگ بود
        کلامم در سکوتی خنده بر لب می گذشت
        چشمهایم بر امیدی تکیه بر عرش می گذشت
        عاقبت عشق را در نوبهاران چشمه پنداشتم
        زان جملگی یکی را در دلم قطره می پنداشتم
        قطره ام در دل ریخت آتش خویش را
        سوخت دل را نبرد افسون خویش را
        رنج او را طاقت هر محفلی نیست
        عشق او را سوختن کار هر بیگانه ای نیست
        بیگانه زین عشق میکشد عشق را شادکام
        نجوید زین زندگی جز تلخی دل را شادکام
        گفت با من ز دل دیوانه ات بس هشیار باش
        برو در خاک یا که گوشه ای در فکر آرام باش
        گفتمش عشق تو نرود از جان و وجودم
        هرگز نشود گریزان از عمق وجودم
        صاحب دل که رسید به پایان ره خویش
        جمله ی عشاق کنندش سرگشته ی خویش
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۷ مهر ۱۴۰۱ ۱۳:۳۹
        درود بزرگوار
        به شعر ناب خوش آمدید
        موفق باشید خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3