مرگ مغزی
تقدیم به اهداکننده ی واژه ی همیشه سبز زندگی
تقدیم به آنان که پس از خاموشی روشنایی می کارند ..
خراب شد حیاط خلوت ستون حیرتم
خطاب شد نشاط ته نشین شده به اصطکاک دانه ی وجود من
به من نگو که در کُماست خنده ام
علائم حیاتی خیال را تکان بده !
غریزه ی شکسته ی طواف برگ مرده ام
قلاده ی حصار را به برکه ام گره بزن
نبین که چاه حسرتی درون من بخار شد
نبین رفیق نیمه راه بودنم
تکیده ام درون مرگ و لا به لای فرصتم
ز عابران غم بگو
که تا کجا رسیده اند!
آهای مرگ شیشه ای
به زاری زدودن زمان من زکات کن!
ببین چگونه روی حوض اعتراض می برم پرنده ای
ببین شبیه لمس یک توکلم
سهیم زنده بودنم
سهیم دل سپردنم !...
آهای مرگ شیبدار
من عاشقی ندیده ام در این جهان مهره ای
به من بگو چگونه است حال عشق؟!
چه چیز ها ندیده ام!
به سادگی نمیر مرگ
نشسته بر گلوی باد
ز ناله ها خبر نگیر
که سالها دویده اند !
سلام من به درک سنگ
سلام من به یک وداع
سلام من بِرس به دست ازدحام آرزو
برس به دیده های تر
برس به قهرمان خیس قصه ها
برس به داد کوچه های انتظار
فقط کمی خمیده شد سقوط من !
غروب کن در آه ها!
مرا بهانه می کند جنین مرگ سرنوشت
فدای کشف معجزه
که طرد کرده باورم!
به ایست قلب اعتیاد لحظه ها نظر نکن
ببین پر از نوار قلب تشنه ام!
ببین پر از ترانه ام
سهیم زنده بودنم
سهیم دل سپردنم !...
آخه این چه نیمایی بود اول صبحی تحویلمون دادی🤔
هنوز در جریانات سیال شعرت غرقم
خدای من.. چقدر جذاب و باشکوه بود
آفرین به تو دختر با فهم و درک بالاااااااااااا
به قول آقای علامیان صبور همین فرمون رو بگیر و بروووو جلووووو
در پناه خدای مهربون موفق باشی دختر خوب ایرانی