صلحی دلپذیر
سدِ میله ای ، کنار رفت ، ازمقابلِ آنهمه گاو
یکعالمه ، آدم نماهای دروغین ،
آماده بودند برای جنگ با آنهمه گاو
یورشِ گاوها ، همه ی آدم نماها را فراری میداد
شروعِ جنگ ، با یه نامرد بود
به نامردیِ بسیار و هرچه تمامتر ،
نیزه اش را او نشاند هرطورشده ، به اندامِ یک گاو
پس دیگر نامش دفاع ازخود بود زین پس ،
بهرِ آنهمه زبان بسته ی حیران ، بهرِ آنهمه گاو
آدمکی با شاخِ گاوی ، به آسمان سوت شد
جانش در، هیچکس فاتحه ای نخواند بر او
آدمیانِ وحشی با هجومِ گاوها لت و پار می گشتند
گاوهای بی گناه ،
از آدمیانِ وحشی ، بی امان و،
همچو باران ،
دچارِ نیزه های تیز می گشتند
یکعالمه فواره ی خون بود و خون
جهلِ آدمی طوری بود ،
آدم هیچ دلش نمی سوخت برای آدم
اما دلش میسوخت ، برای آنهمه گاو
خیابان به خیابان ، کوچه به کوچه
گاوها میتاختند و، آدم نماها ، دیوانه وار، درحالِ فرار
از در و دیوار میرفتند بالا مثل بوزینه ، به حالِ فرار
تا که کشته نشوند به زیرِدست وپا و،
به ضربِ همه ، شاخ های قوی و تیزِ آنهمه گاو
کسی نبود بگوید احمق ها !
خودتان شروع کردید
شعله ی جنگ را ،
خودتان افروختید
اندامِ بسی آدم نماها ،
بسانِ عروسکهای نرمِ پارچه ای ،
درمیانه ی زمین و آسمان ، هردم تاب می خورْد
بود گاهی ، به حالِ کوژ و گاه ، کاو
می توانستند ازاینهمه ، قساوتِ آدمِ ابله ،
رمانی بنویسند ، همینگوی و برنارد شاو
راستی اِرنِست ! خودکشی را بی خیال شو و،
بیا این معرکه را بچسب !
برای رمانی ، ز احمقانه های آدم بد نیست
امان ازاینهمه ، آدمهای پوشالیِ همچون گاو
جین استیل بیا وحشیانه های آدمی را ،
از نزدیک بنگر
بجای آنهمه وصف ، ازظاهرِ بی باطنِ او
بجای ترکاندنِ آنهمه لاو
کاپیتان آمریکا بیا !
وحشیانه های روحت ،
اینجا هم جاریست
اگرمیخواهی بکشی یا که بمیری ،
بیا اینجا بجای ، گسیلِ آنهمه ناو
ببین آدمی که اغلب ، از بندگیِ خدا خالی ست اما ،
ازهمه وحشیگری در نامه ی اعمالش ،
جا نمی اندازد معمولاً ، حتی یک واو
ازآنهمه آدم نما و گاو
تنها یک آدم و یک گاو،
رسیدند به دشتی سرسبز
آدمِ خسته ، بر سبزیِ سبزه زار، خرغلت میزد
گاو هم ازتلاش ایستاد ، تا علفی خورَد که او هم خسته بود
فقط ایندو ازآنهمه انگار،
درصلح بودند
آدم آموخت صلحی دلپذیررا ، به شیوه ی گاو
انگار گاو، هیچ کینه ای از آدم نداشت
از آدمِ پُرکینه
در دنیایی که ،
آدمهای وحشی آخرهم نتوانستند باهم ،
به صلح برسند
درهمین دنیا ، یه آدم ، به صلح درآمد ،
با همه وحشیانه های ، یک گاو
بهمن بیدقی 1401/6/17
بسیار زیبا و دلنشین بود
مبین مشکلات جامعه