تلاشِ بیحال
آره جونم
منهم مثل تو ، کامل بی بهونه م
منهم مثلِ تو درمقابلِ محشرِ الله ،
موندم چه بگویم ؟
که او دیده و، منهم بی بهونه م
باید اقدام مینمودم ،
به سبزیِ خونه م
اما اینگونه ز شرمندگیِ او،
ازشدتِ سرخی ، به رنگِ خون ام
روزی روزگاری ،
طوری از فطرتِ خوبم می گذشتم ،
که انگار، ماشین ام و،
ان زیرگرفته هم ، جون ام
طوری از خودم ، چو دزد و دیوار،
بالا میرفتم انگار
بهرِ بالا رفتنِ ظلم ، نردِبون ام
حتی ، نمی دونستم درآن لحظه ی رسوا
کجاست ، انتهای نردِبون و، ابتدای بوم ام
میخوام آن لحظه ی ، بس مسخره رُو ،
به تصویر بکشونم
راستی کجاست ،
اون سه پایه و، رنگ و بوم ام ؟
میخوام ازاونهمه خرابی ،
که مسبب اش من بودم ،
یکریز بنالم ، خودمو، زیر اخیه بکشونم
راستی کجاست ،
مرغِ حق و آن سیرتِ بوم ام ؟
من که دربهترین جایگاهِ دنیا ، مقیم ام ،
منی که عاشق بر این ، مرز و بوم ام ،
چرا با فطرتِ خوبم درافتادم ؟
جوابم جز جنون چیست ؟
چرا با مُشت ،
با انتهای ناک اوت ،
خودم اینگونه زدم به زیرِ چونه م ؟
باید تا فرصتی مونده ،
ثوابی بکنم
قبل ازآنکه ،
تبدیل به کودی بشوم
قبل ازآنکه ،
مورچه ها ، تصورکنند دونه م
قبل ازآنکه ،
آسمانها بر جبین ام ،
مُهری بزنند و با خجالت بگویند : دون ام
فقط یه اراده ی خوب
یه اراده لازمه ،
بهر رفعِ این مصیبت
بهرِ این تلاشِ بیحال
اگر خواسته باشم ،
حتماً میتونم
چه بدی داره ببینم ،
با ماورایی زیبا ،
شونه به شونه م ؟
چه بدی داره که اسمم را نگویند زمینی ؟
بگویند آسمونی
چه بدی داره به من گویند که آسمان گونه م ؟
ویلون به میان یک عشق دل انگیز
ویلون به میان عشقی زیبا ،
غبطه برانگیز
عشقی واقعی
ناب .
نه به حال هپروتی که بگویند :
غرقه به دریایی ازگرداب و ،
موجها و ،
ماجرای زشت و ننگینِ اینهمه افیون ام
بهن بیدقی 1401/5/5
شورانگیز و زیباست
موثر و پر معنی
دستمریزاد