يکشنبه ۴ آذر
تیمور لنگ شعری از علیرضا شفیعی
از دفتر غزلیات نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۴ شهريور ۱۴۰۱ ۰۰:۰۱ شماره ثبت ۱۱۳۱۸۵
بازدید : ۶۸۸ | نظرات : ۶۱
|
آخرین اشعار ناب علیرضا شفیعی
|
در وَرایِ ذهنِ ما دنیا به رنگی دیگر است |
درکِ این معنا نیازش بَر دِرَنگی دیگر است |
|
در قفس چون مانده این فکرِ حقیقت جوی ما |
دستِ خود را گَر کِشد پایش به سنگی دیگراست |
|
تا که فرمان بَر خِرد، سوی قفا گردیده است |
در نگاهِ صلحِ ما، تصویرِ جنگی دیگر است |
|
چون که معیار قضاوت نزد دیگر مردم است |
آن چه که در چنته بوده پس به چنگی دیگر است |
|
یارِ زیبا روی ما، در نیتش تردید باد |
تا به قدرت می رسد تیمورِ لنگی دیگر است |
|
|
علیرضا شفیعی |
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر استاد عزیز جناب احسانی فر گرانقدر از حضور پر مهر و نظر ارزشمندتان بینهایت سپاسگزارم صفتی که به آن خواندید مرا، آرزوی من است ای کاش به این آرزو برسم پاینده باشید و سرفراز ادیب باسواد و فروتن | |
|
امیدوارم به تمام آرزوهایتان همچون این آرزو برسید | |
|
سپاس برای توضیحات این لنگ تیمور که چنان است روایات که نوع چلاق شدنش هم در هاله ای از ابهام مانده | |
|
با درودی دیگر جناب کریمی گرامی تیمور حافظه ی بسیار قدرتمندی داشته طوری که قرآن را از اول به آخر و از آخر به اول حفظ بوده است یکی از سرگرمی های او مباحثه فقهی با مجتهدین بوده و همه مجتهدین در مقابل او شکست میخوردند خلاصه جنایتکاری باهوش و استثنایی بوده است.
| |
|
سلام و درود استاد شفیعی اندیشمند و ابراهیم جان کریمی🌹 بابت توضیحاتی که دادید ممنونم واقعن مطالب جالبی را بیان کردید. من هم درباره ی لنگ شدن این جنایتکار باهوش اما ارتجاعی روایتی خواندم که گفتنش خالی از لطف نیست. چندسال پیش مقاله ای تاریخی را مطالعه میکردم که در فصلی از آن نوشته بود: یکی دیگر از نبردهای تیمور در منطقه ی خرم آباد بود. در آنجا به گفته خود تیمور؛ به یکی از سخت ترین اقوام ایرانی برخوردم که از جنگاوری آنها تعجب کردم و شیفته ی آنها شدم زیرا هنگام جنگ هیچگاه فرار نمیکردند و تا سرحد مرگ میجنگیدند. میگویند خان لر در جنگی که به صورت تن به تن بود، با گرز ضربه ای به پای چپ تیمور میزند و شانه ی راست او را از جا در می آورد. (تیمور از پای چپ لنگ میزد و دست راستش هم ناقص بود به همین دلیل ایرانیان لقبش را تیمور لنگ گذاشتند) ظاهرن بین سپاه تیمور و اقوام ایرانی زاگرس نشین که در منطقه ی لرستان حضور داشتند جنگ سختی درمیگیرد بطوری که تیمور سخت مجروح میشود. تیمور در آخرای عمر خود چنین گفته: تنها جایی که دیدم مردمش پشت به جنگ نمیکردند و تا لحظه ی مرگ از خودشان مقاومت نشان میدادند، ایران بود. حتی اعتراف کرده آنها قلوه سنگهای بزرگ را جوری پرتاب میکردند که هرکدامش جان سربازانم را میگرفت! در جای دیگری خواندم؛ وقتی تیمور با این دو قوم جنگ سختی میکند تازه حساب کار دستش می آید. هنگامی که از منطقه ی ایذه رد میشود به یک چوپان میرسد که با گویش دیگری حرف میزند. از او میپرسد آیا در این منطقه لرهای دیگری هم وجود دارند؟ او به تیمور میگوید؛ از این منطقه تا به آن سوی کوه زرد (زردکوه کنونی) لرهای بسیاری وجود دارند که در ارتفاعات صعب العبور رشته کوه های زاگرس زندگی میکنند. هنگامی که تیمور داستان لرهای کهگیلویه و ممسنی و لرهای لرستان را برای چوپان تعریف میکند، چوپان خطاب به تیمور میگوید؛ هرگز وارد این منطقه نشو چون هم یکصدوبیست هزار سرباز به همراه دویست و چهل هزار اسب و تمامی خدمه و ابزار جنگی خود را از دست میدهی و هم مرگ خود را به چشم میبینی! زیرا این لرها به ایلیاتی معروفند و از چندین ایل بزرگ تشکیل شدند که به شدت باهم متحدند، پس شک نکن تو و لشکرت را نابود میکنند. در ضمن آن دو قوم لر که با تو جنگیدند با این قوم برادر و خویشاوند هستند و هرکدام جداگانه منطقه ای را برای زندگی انتخاب کردند که به آنها ایل بزرگ (بختیاری) میگویند. تیمور وقتی سخنان چوپان را شنید و با شجاعتی که در جنگ از لرها دیده بود با خود گفت حالا اگر این اقوام باهم متحد شوند چه میشود! اگر این لرهای بزرگ تلفیقی از آن دو قوم باشند هیچوقت پیروز نخواهم شد... اینچنین شد که او راه بازگشت به خانه را در پیش گرفت و هرگز به زاگرس میانی لشکر نکشید. باتوجه به مطالبی که عرض کردم به احتمال خیلی زیاد تیمور در همان جنگ با اقوام ایرانی(توسط خان لر) لنگ شده است. اینجاست که باید گفت: زنده باد ایران و اقوام ایرانی... شیر مادر و نان پدر حلالتان❤ موفق باشید و سرفراز🌿 | |
|
درود بر جناب علامیان عزیز و گرانقدر و سپاس از به اشتراک گذاشتن این مطالب تاریخی در غیرت و شجاعت قوم لر تردیدی نیست چنانچه مقاومت مردم نهاوند در مقابل هجوم اعراب زبانزد مورخین بوده است. همه اقوام ایرانی دوست داشتنی هستند و روزی که از عرب زدگی و غرب زدگی نجات پیدا کنند آغاز سرافرازی دوباره آریاییان خواهد بود به امید تعجیل در فرا رسیدن آن روز | |
|
سلام جناب علامیان عزیز و ممنون برای توضیحات مفصلی که عرض کردید درود بر هر قوم و تباری که در ایران عزیزم زندگی می کند و بخصوص لرهای شجاع و غیرت مند و تشکر دوباره از جناب شفیعی عزیز | |
|
مجدد درود استاد شما بسیار لطف دارید واین بزرگواری از کوچک نوازی شماست می اموزم در محصر والایتان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنشین و زیبا بود
موثر و پر معنی
دستمریزاد