عاشقت هستم خدا داند که رویا نیستم
هرکجا گویم من این را ،اهل غوغا نیستم
من دلم را با غزلهایت هوایی می کنم
عاشقم بر روی ماهت بی تو برپا نیستم
دست هایم را برایت باز و آغوش تورا
گرم می خواهم،بدان من اهل سرما نیستم
این جمود دست هایم باتو باطل می شود
در سرم عشق تو دارم مست و شیدا نیستم
بوسه بارانم بکن درهر زمان، لیلایی ام
داغ مجنون را کشیدم اهل امّا نیستم
تاسِ عشقت را بیانداز و مرا شرطی بگو
من در این آشفته بازارت ،مبرّا نیستم
بالهایم را برایت عشق بافی میکنم
من فقط ،جَلد توام بربامِ هر جا نیستم
دفترم را می گشایم تا که امضایش کنی
می نویسی عاشقم ، اما مهیّا نیستم
می نویسی روی هر خطش سلامی خواندنی
با خداحافظ ترین شعر تو، احیا نیستم
از کمان ابروانت خورده ام تیری به عشق
درصف عشاق تو اهل تماشا نیستم
یوسفم هستی و در دل می کنم زندانی ات
تا بریدم دست خود ، گفتی زلیخا نیستم
روح می دادم به تندیس دلت که مرده بود
گرچه در چشمت چلیپای ِ مسیحا نیستم
جای گلدانی که زیر نور می خندد تویی
گل تویی ، گلدان منم از تو مجزا نیستم
روی دیوار دلم حک کرده ام اسم تو را
تا تو در قلب منی ، غمگین و تنها نیستم۰
درودبانوی عزیزم
بسیارزیبابود
ماناباشید نازنین