میروی با رفتنت ، مهد هنر هم تار شد
قلب عاشق پیشگانت بی هوا بیمار شد
سایه بودی سایه ات را برگرفتی از همه
ارغوانی شد دل و ، دیده برایت زار شد
ای طلایه دار شعر ، ای در قلم آوازه ات
شعر با نام تو و ، با دست تو تکرار شد
ارغوان در پیچک تنهای دل سامان گرفت
غیبتت در غربت و کوچت بدور از یار شد
"بخت اگر بیدار باشد خواب بردارد تو را "
سالهای تلخ ، رفت و حسرتت بسیار شد
آشیان گم کرده کی گیرد قرار از سایه اش
ناگهان رفتی حضورت بعد از این دشوار شد
رد پایت ، مانده در شعر و تمام واژه ها
" گرچه مرگت پیشتر از فرصت دیدار شد"
جای خالی تو ، آتش می زند بر جان ما
گریه بر داغ نبودت ، بر همه اجبار شد
لابه لای جنگل انبـوه شعـرت گم شدم
سایه ات یک بار دیگر بر سرم هموار شد
واژه هایت می چکد مانند باران بر تنم
برگ بـرگ "پونه" از دیـوانِ تو پُربار شد
#افسانه_احمدی_پونه
سایه در سایه نشست و آسمان هم تیره شد
چشم ما بر جای پای ارغــوانش خیـره شد
مرغ شبخوان بی صدا آواز غم سر می دهد
بستر سـرد زمیـن از هُـرم نایش می دمد
#پونه
🖤😔
روحت شاد یادت گرامی استاد ابتهاج 🥀🥀🥀
بجا و زیبا بود
روح استادئ ابتهاج عزیز شاد
فاتحه و صلوات