سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        مناجات خدا

        شعری از

        فریبرز رامیار

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۹ تير ۱۴۰۱ ۱۶:۱۹ شماره ثبت ۱۱۱۸۷۴
          بازدید : ۳۰۱   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فریبرز رامیار

        سلام از تمام وجودم به تو
        دعای از زبان قصورم به تو
        خدایم تویی‌ ثنایت کنم
        چو گفتیم ایوب جوانت کنم
        گدایی ز خان کریمت سزاست
        من ار ناسپاس خدایی تو راست
        جوانی نرفته جوان تر شدم
        به مکتب نرفته سخنور شدم
        ازین پس به عزم عبادت کنم
        بر اسلام ناب اطاعت کنم
        فدایت تمام تن و هستی ام
        ز خمرت خمار می و مستی م
        امیدم به وصل که بارم دهی
        شفاعت به روز شمارم دهی
        من ار ناثواب کنم زندگی
        نشانم به راه ره بندگی
        نقابم ز روی نگیری چرا
        به غفلت دچارم به هر ماجرا
        مسیرم عروج قرارم فضا
        تنم خصم روح نمازم قضا
        بباید مدام عبادت کنم
        بدان راه کسب سعادت کنم
        به عزلت نشینم شوی هم تراز
        بگویم ز حسن ات به ایل از فراز
        چنان عندلیب غزل سر کنم
        که چشمان عام ز اشک تر کنم
        کفایت به غار تو یارم شوی
        به هر انچه کار نگارم شوی
        شوی افتخار من و انجمن
        نماند نشان ز ان اهرمن
        سری بر سجود بر آیین تان
        اجل تیغ مرگ ز آستین تان
        چه باکم ز هجر دگر دوستان
        به رضوان شویم به یک بوستان
        چه عامه به گاه بیان و کلام
        تقدم به هرچه اول بر سلام
        نشستن حریم رخ ات کردگار
        امید و سحر همه رامیار 
        شب و روز ما شب وصلت شود
        فراموشمان غم دولت شود
        زکاتم در علم شود نشر آن
        به منظوم شاد و یا نثر آن
        بیفتم به دام ولایت ز تو
        شوی راهنمای هدایت ز تو
        فریبرز محو کمالات تو
        به حسرت نشسته ملاقات تو
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۱ ۰۷:۵۰
        خندانک
        درودبرشما خندانک
        مناجات زیبایی بوددرددلی صادقانه باخالق
        البته درخیلی جاهامشکل وزن هم داشت که بایدویرایش شود
        خندانک خندانک خندانک
        سید هادی محمدی
        پنجشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۱ ۱۰:۳۲
        درود بر شما جناب
        با عنایت بر اجازه ی نقدی که فرمودید

        برخی مصاریع خارج از وزن است
        و در برخی مصاریع قافیه ها درست نیست

        مانند
        قصور و وجود

        اما در کل مناجات زیبایی بود به لحاظ مفهومی

        بمانید به مهر و بسرایید

        ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۱ ۱۱:۴۱
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        با نظر استاد محمدی عزیز موافقم خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        پنجشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۱ ۱۳:۴۰
        سلام و درود،
        شاعر خوش قریحه،
        جناب فریبرز رامیار،
        بسیار خرسند هستم که شما را به همراه سروده زیبایی در صفحۀ « شعر ناب » مشاهده می کنم. اجازه می خواهم چند نکته را جهت برجسته نمودن ضرب آهنگ و مفاهیم بالایی که ارائه نموده اید تقدیم کنم:
        قبل از همه در تعیین عنوان سروده سهوی صورت گرفته است که لازم بود آن را بصورت یک مثنوی معرفی نمایید.
        دوم مجموعۀ اشکالاتی هر چند جزیی در وزن و رسایی معنایی وجود داشت که بصورت پیشنهاد آن ها را تقدیم میکنم. تمامی این پیشنهادات داخل « گیومه » مطرح شده اند. همچنین وزن زیبا و گیرایی را برای سرودۀ خودتان انتخاب نموده اید که وزن شاهنامه می باشد و ارکان آن « فعولن فعولن فعولن فعل » به نام بحر « متقارب مثمن محذوف » می باشد. در متن شعر به افراط به جای هجای بلند از حرکه های کوتاه استفاده کرده اید ( اشباع: تبدیل اجباری مصوت های کوتاه به بلند )که داخل در « ضرورات وزنی می باشد » و اشکالی ایجاد نمی کند. اما اگر هجای های بلند در جایگاه خودشان حضور یابند طنین وزنی بیشتر و گویاتر خواهد گردید. الگوی وزن مذکور « 10110110110» می باشد:
        متن پیشنهادی بدون دخالت اساسی در مضمون و معنی و تنها به قصد اصلاح وزن و بهبود رسانش معنی:
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سلام از تمام وجودم به تو
        دعای از زبان قصورم به تو

        خدایم تو « هستی » ‌ ثنایت کنم
        « مبادم ز سختی شکایت کنم »

        گدایی ز « خوان » کریمت سزاست
        « من » اَر « ناسپاسم » خدایی تو راست

        جوانی نرفته جوان تر شدم
        به مکتب نرفته سخنور شدم

        ازین پس به « عزمَم » عبادت کنم
        بر اسلام « نابَت » اطاعت کنم

        فدایت تمام تن و هستی ام
        ز خمرت خمار می و مستی م

        امیدم به « وصلی » که بارم دهی
        شفاعت به روز شمارم دهی

        من از ناثواب « اَر » کنم زندگی
        نشانم « نباشد به جز » بندگی

        « نقابی » به « رویَت » نگیری چرا
        به غفلت دچارم به هر ماجرا

        مسیرم عروج « و » قرارم فضا
        تنم خصم « و » روح نمازم قضا

        بباید « مُدامَت » عبادت کنم
        بدان راه کسب سعادت کنم

        به عزلت « بیانَت کنم درد و » راز
        بگویم ز حسن ات به ایل از فراز

        « شوم » عندلیب« ی » غزل سر کنم
        « ز اَشکم رُخِ مردمان » تر کنم

        کفایت به غار« اَر » تو یارم شوی
        به هر « معضلی تو » نگارم شوی

        شوی افتخار من و انجمن
        نماند « نشانی » زِ «آ»ن اهرمن

        سری بر سجود « و » بر آیین « تو »
        اجل تیغ مرگ« ی » ز آستین « تو »

        چه باکم ز هجر دگر دوستان
        به رضوان « همه اهل » یک بوستان

        « مؤدَّب » به گاه بیان و کلام
        « مقدَّم ز هر چیز آرَم » سلام

        « به پا در » حریم رخ ات کردگار
        امید و سحر « جملگی » رامیار

        شب و روز ما « صرف » وصلت شود
        فراموشمان « همِّ » دولت شود

        زکات«ی به علمَت بکن » نشر آن
        به منظوم « باشد » و یا نثر آن

        بیفتم به دام ولایت ز تو
        « شوم راهجوی » هدایت ز تو

        فریبرز« و » محوِ کمالات تو
        به حسرت « دلَم » در ملاقات تو
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۱ ۱۷:۰۶
        زبانتان گویا
        قلمتااان نویسا
        هزاران درود
        خندانک خندانک خندانک
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        پنجشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۰۶
        درود.برشما

        بسیار عالی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
         فاطمه شایگان(هیراب)
        پنجشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۱ ۲۱:۵۲
        سلام دودتان باد احسنت

        عالی بود
        زلیخا رامیار،امید سحر
        پنجشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۱ ۲۱:۵۸
        درود بر برادر عزیزتر از جانم ، خندانک
        خوش آمدی خندانک خندانک خندانک
        شعرهایت گویای حال زیبایی است که در درون توست خندانک
        پیروزیت آروزی من است ومیدانم آرزویم را بر آورده میکنی
        انشاءالله خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        زلیخا رامیار،امید سحر
        پنجشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۱ ۲۲:۱۲
        درودتان جناب آقای مجید نیکی (سبکبار) استاد بزرگوار خندانک
        درود بر صبر و هنرتان خندانک
        وسپاس از زحماتی که متحمل میشوید خندانک
        دست مریزاد خسته نباشید خندانک
        وجود پر افتخارتان همیشه سلامت خندانک

        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6