سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        سواد

        شعری از

        علی ناب

        از دفتر . نوع شعر قطعه

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۲۷ شماره ثبت ۱۱۰۹۳۵
          بازدید : ۱۵۸   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی ناب

        سوادم گمشده یاران 
        همین دیروز زیر باران 
        نمیدونم کجا رفته 
        که تا حالا بر نگشته 
        حتما نم کشیده الان 
        چون من الان شدم حیران 
        همه چیز رفته از یادم 
        الان غمگینم یا شادم 
        فکر میکنم الان شادم 
        چون سواد رفته از یادم 
        سوادم رفت زیر باران 
        شده قاطی نم داران
        عزیزان و رفیقانم 
        من جزو بی سوادانم 
        پیش کس نگویید من بی سوادم 
        میخوام برم بگم من یک استادم 
        چند وقت بعدميرم جزو وزرا 
        تلافی میکنم کار شمارا 
        همان بهتر سوادم نم کشیده
        وزیرم کسی‌ از من نپرسیده
        الکی خودنویس میگیرم دستم 
        همه ببینند چون وزیر نشستم 
        چی بود آن چند کلاس سواد بیخود 
        خوراکمان شده بود فقط نخود 
        حالا خوراک مان پیتزا با قارچه 
        پپرونی مانده به توی تاقچه 
        فکر نکنم کسی خاویار دیده 
        ما میزنیم تورگ تازه رسیده 
        قربونت برم بیسوادی چه خوبی 
        ندانم از شمال یا از جنوبی 
        همان بهتر سوادم خیس خیس شد 
        شدم وزیر تو دستم خودنویس شد 
        چه عشقی داره والا بی سوادی 
        شب‌ و روز درس میخوندیم چه زیادی 
        حالا که بیسوادی عرش اعلاست 
        دلم یه کم کوکا با(کانادا )خواست 
        فدای روی ماهت بیسوادی 
        ما را از بیچارگی نجات دادی 
         
        علی ناب  اراک 
         
         
         
         
         
         
         
         
         
         
         
         
         
         
         
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۳۸
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
        علی ناب
        علی ناب
        چهارشنبه ۱ تير ۱۴۰۱ ۱۵:۱۱
        با سلام و درود ممنونم زنده‌ باشید
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        يکشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۰۵

        سلام برادر بزرگوار

        زیبا سرودید رئالی تلخ که کشور را دچار مصیبات جبران ناپذیر کرده است .

        سوادِ عملی ندارند برخی از اکثر مسئولان مملکتی بلکه مدرکی اخذ نموده اند جهت ارتقای شغلی و پُستی و امثالهم

        سلامت باشید و شاد
        علی ناب
        علی ناب
        چهارشنبه ۱ تير ۱۴۰۱ ۱۵:۰۸
        با سلام ودرود ممنونم زنده باشید
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۱ ۱۸:۱۹
        درود بر اندیشه ناب شما
        شاعر وهنرمند ارجمند
        همواره تابان
        جوشان وخروشان باشید
        خندانک خندانک خندانک
        علی ناب
        علی ناب
        چهارشنبه ۱ تير ۱۴۰۱ ۱۵:۱۰
        با سلام و درود ممنونم زنده باشید
        ارسال پاسخ
        شنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۱ ۱۸:۲۱
        خیلی بامزه و ظریف انتقاد کردی خندانک خندانک
        از سادگی بیان هم خوشمان آمد خندانک خندانک

        در پناه حق خندانک
        علی ناب
        علی ناب
        چهارشنبه ۱ تير ۱۴۰۱ ۱۵:۰۹
        باسلام و درود ممنونم زنده‌ باشيد
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3