سه شنبه ۲۹ آبان
نیمکت شعری از شهرام مودب
از دفتر صاع نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۲۲ شماره ثبت ۱۱۰۶۶۴
بازدید : ۴۸۲ | نظرات : ۲۷
|
آخرین اشعار ناب شهرام مودب
|
امروز مقابلم شبیهِ هر روز
بر نیمکتی نشسته مردی تنها
با پشتِ خمیده، هفت پشتش خالی
یک دست به چانه، دستِ دیگر به عصا
در باورِ من مثلِ خدایش تنهاست
اما به گمانِ خویشتن تنها نیست
از زمزمه هایِ مبهمش می شنوم
فرزند و دو واژه که نمی فهمم چیست
یک واژه شبیهِ لای لایِ مادر
یک واژه شبیهِ شانه های بابا
دو واژه شبیهِ والدین اِحسانا
هر واژه به وسعتِ تمام دنیا
از گربه ی کورِ بی وفا می گوید
از میوه ی نارسی به نامِ فرزند
با طعنه و خنده زیرِ لب می گوید
ما را به چنین سیاحتی آوردند
گفتند که زودِ زود بر می گردند
اما خبری نشد شدم حبسِ ابد
دلواپسیِ مادرشان را چه کنم!؟
می خواست که دوری بزند برگردد
مانندِ شفق در دلِ یک شب گم شد
تا صبح، دلم نورِ فلق می خواهد
حتی پیِ او نمی توانم بروم
رفتن پیِ گمگشته رمق می خواهد
اینجا که رسید دست هایش لرزید
اشکی به کویرِ گونه هایش لغزید
اینجا که رسید واقعاً نای نداشت
پرسید زمانه واقعاً می ارزید؟!
دیگر نه صدایی آمد از او نه نگاه
من چشم به او دوخته او چشم به راه
از عمقِ وجود زیرِ لب می گفتم
نفرین به من و به هر چه آسایشگاه
ای کاش خداوند نعوذُ بِالله
فرزند و عیال و خانه مثلِ ما داشت
یک کهنه سرایِ سالمندانِ بزرگ
در صحنه سرایِ کوچکِ دنیا داشت
شاعر: شهرام مؤدب
|
|
نقدها و نظرات
|
درود و مرسی مهرداد عزیز | |
|
سپاس از شما برای معرفی این اثری که از دید بسیاری شاعران پنهان است | |
|
سلام و عرض ادبم رو پذیرا باشید جناب عزیزیان گرانمایه، از نگاه مهربانانه شما به آثار بنده کمال امتنان رو دارم و متقابلا از سروده های وزین شما بهره می برم. در مورد سوال حضرتعالی عرض کنم که همونطور که فرمودین هر دو وزن مورد اشاره ی شما جزء اوزان متعدد رباعی هست و به عبارتی اختیار شاعر در رکن دوم محسوب میشه به صورت زیر: مستفعل مستفعل مستفعل فع مستفعل فاعلات مستفعل فع باز هم از التفات حضرتعالی صمیمانه سپاسگزارم، برفراز بمانید. | |
|
درود جناب مودب گرامی می اموزم از شما بزرگوار موفق باشید 🙏🙏🙏 | |
|
سلام و عرض ادب جناب استکی ارجمند، تندرست و جاوید باشید | |
|
سلام و عرض ادب گرانمایه، مهرتان پاینده، درودها | |
|
درودها بانو خوش روش گرامی، قدردان همراهی نابتون هستم، مانا باشید | |
|
عالی نگاه شاعرانه ی شماست بزرگوار، درودها | |
|
سلام و عرض احترام بانو، زنده باشید و برقرار | |
|
زیبا خواندید و به مهر، درودها | |
|
سپاسگزارم از بذل توجه شما، منصور باشید، درودتان | |
|
سلام گرامی شاعر، مانا باشید و برفراز | |
|
ممنونم از همراهی شاعرانه ی شما، درودتان | |
|
درود بانوی ادب، ممنونم که همراهید، شاد زی | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
پنجره ی سبز را میگشایم اول از همه برای بیشتر دیده شدن شعر.
البته جناب شهرام مودب ، از شاعران بسیار بسیار خوب محفل ناب هستند، و دوستانی که با قلم این شاعر زیبا سرا آشنایی دارند اشعار ارسالی ایشان را از دست نمیدهند.
منتها از دیگر دوستان نیز دعوت میکنم که به صفحه ی این شاعر گرامی وارد شده و از اشعار بسیار زیبای ایشان بهره ببرند.
ارسالی امروز یک چهارپاره است.
چهارپاره را قالبی مناسب میدانند برای بیان وقایع و داستان ها. جناب مودب پور نیز سکانسی خیالی از یک آسایشگاه سالمندان را به زیبایی موزون و مقفا شده به مخاطب ارائه نموده اند.
راوی، داستانش را از زبان پیرمردی روایت میکند که مقابل او نشسته است و ما در پایان شعر به این واقعیت نزدیک میرسیم که در واقع خود راوی نیز ساکن آسایشگاه سالمندان است.
نکته جالب دیگر این سروده وزن ان است که از اوزان مورد استفاده در رباعیست و شاعر با آن دست به سرودن چهارپاره زده است و این نکته در چشم بنده جسورانه و زیبا جلوه کرد.
مفعول مفاعیل مفاعیل فعل
که البته بنده اندکی نیز شک دارم که شاید وزن
مفعول مفاعلن مفاعیل فعل
باشد .
دلیل دوم باز کردن پنجره سبز درخواست از خود شاعر یا دیگر بزرگواران آگاه، برای اظهار نظر در این باب است تا بنده امروز نکته ای از ایشان بیاموزم🙏🙏
از شاعر گرامی تشکر میکنم
و از دوستان دعوت میکنم اشعار زیبای جناب مودب را حتما دنبال کنند.