سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        آوای پرندگان

        شعری از

        میلاد غریبی زاده

        از دفتر تاریخ آینده نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۹:۴۹ شماره ثبت ۱۱۰۱۱۹
          بازدید : ۲۹۹   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر میلاد غریبی زاده

        اینجا گلزار و باغیست
        به دور یک ویرانه
        از اطراف آن،صداهای ناهنجار شهر
        طنین آوای پرندگان پارک را بلعیده
        این جا فراموش خانه است
        همه درگیر نشاط صبح گاهی
        اما تو
        توسخت پریشانی
        جسمی که به دور خرابه های
        وسط پارک
        به شکرانه عمرت طواف میکنی
        مردم اینجا برای فرار از هم می آیند
        گرچه همه دریک مسیر میروند
        اما تنها چیزی که نمی بینند
        یکدیگرست
        یک فنجان چای اسودگی
        که تورا از خودت ربود،
        کجاست
        اینجا باغی از نشاط آدمهای
        سراسر از رنج ،در بحران خالی از
        انسانیت است
        پیرزنی را دیدم
        تمام زندگیش به نخ های بادبادک های
        نفروخته اش گره خورده
        وآن طرفتر کسی، به غمهای زندگیش
        می خندید و به آنها آب میداد
        که در دل چمن روییده بود
        اینجا کودکی بی سرنوشت
        دردست
        سرنوشت مارا پیش گویی میکرد
        مردم غرق در خواب
        مردم سحر خیز روزهای وامانده
        درختانی متظاهر از گلهای رنگارنگ
        باغی به دور خرابه ی دل شهر
        *این شعر الهام گرفته از کاغذ نوشته ای توی مترو که نام هنرمندش را نفهمیدم
        (میلاد غریبی زاده)
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۰۱
        درود بزرگوار
        جالب و زیبا بود خندانک
        فاطمه بهرامی
        چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۸:۰۴
        درود بر شما
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۱۲
        درود برشما شاعر گرامی

        عالی وپر محتوی خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۲:۴۷
        درود بر شما خندانک
        زیبا و تفکربرانگیز خندانک خندانک خندانک
        یاد این شعر افتادم:

        تو نديدي سهراب!
        هيچ بيدي
        سايه اش را بفروشد به زمين
        من ولي
        مادري را ديدم
        شير را نسيه نمي داد به طفلش هرگز...
        پدري را ديدم
        ميوه ي تازه رس عشقش را
        به بهاي نفسي دود زده
        سر بازار فروخت
        كودكي را ديدم
        در ساحل پر دُرّ دو چشمش
        مرگ بازي مي كرد
        و دلش ميل تپش داشت هنوز...
        عارفي را ديدم
        با دلي پر كينه
        و رباخواري را
        بر جبينش پينه...
        بر بلنداي سخن
        واژه هايي ديدم
        كه پر از خنجر بود
        و فرو مي رفت در قلب خدا
        و خدا را ديدم
        كه صبورانه
        به درياي پر از خون دلش
        موج تبسم مي راند
        تا نلرزد دل انسان هرگز..
        (م. فریاد)

        زنده باشید خندانک
        ناظری(سراب ش ن)
        پنجشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۴:۵۷
        اینجا گلزار و باغیست
        به دور یک ویرانه
        از اطراف آن،صداهای ناهنجار شهر
        طنین آوای پرندگان پارک را بلعیده
        این جا فراموش خانه است
        همه درگیر نشاط صبح گاهی
        اما تو
        توسخت پریشانی

        چ زیبا سرودی.. خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        9