سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        به دینت آمدم اما تو کافرم کردی

        شعری از

        سعید صدقی

        از دفتر تراوشات مغشوش ذهن متوهم من نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۲:۵۵ شماره ثبت ۱۰۹۷۱۵
          بازدید : ۲۳۸   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعید صدقی

        کجاست آنکه شناسد غم نهان مرا؟
        و یا شنیده کسی حاجت عیان مرا؟
         
        زدم موافق تو ساز را که برگردی
        نرقص! شاد نکن... لعنتی! مخالفان مرا
         
        دویدم و نچریدم نصیب من علفیست
        که هرز بود و ندیده کسی شبان مرا
         
        به حدس و ظن فراوان خوشم! ولی ...اما...
        رها کند به گمانم، گمان جهان مرا
         
        نه می روی ، نه می آیی... چگونه می‌سنجی؟
        به کفه های دو چشمت تهِ توان مرا؟
         
        قران قران طلبیدم محبت از تو و تو
        تومان تومان به سخاوت نکش روان مرا
         
        همیشه قید بها را بهانه می کردی
        کجاست آنکه بفهمد غم گران مرا؟
         
        به دینت آمدم اما تو کافرم کردی
        همان زمان که سپردی به من از-ان مرا
         
        اذانِ اشهد أن، غمت مرا کشته
        کجاست آنکه شناسد غم نهان مرا
         
        سعید‌صدقی
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۰:۰۱
        درود بزرگوار
        دلنشین و زیبا بود خندانک
        سعید صدقی
        سعید صدقی
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۴۷
        سپاس استاد بزرگوارم خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        چهارشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۲:۳۸
        درود بزرگوار
        زیبا بود 👏👏🌺🌺
        مصرع ۴ فقط " مخا" در وزن نمیگنجد
        نرقص ،شاد نکن لعنتی لفان مرا
        نرقص ،شاد نگردان مخالفان مرا
        البته حدسم بر این است که ترجیح میدهید " لعنتی" در مصرع بماند 🙏🌺
        سعید صدقی
        سعید صدقی
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۵۰
        خندانک تراوشی بود از ذهن متوهمم و پر از ایراد

        سپاس از شما استاد
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۲۴
        درود شعر زیبایی بود .
        نگرش و تکیه کلام های خاصِ خودتان را دارید . و در شعر از آنها بهره بردید .
        در مورد (قران و تومان) از دو واحد پولی که (رسمیت ندارد) بهره بردید .
        موفق و موید باشید .
        خندانک
        سعید صدقی
        سعید صدقی
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۵۱
        این رو در زمره ایرادها آوردین یا تحلیل بود استاد؟
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۱:۱۵
        تحلیل بود بزرگوار ..
        در سطح استادان نیستیم بزرگوار .
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۲۹
        قران یا قیران به فارسی از سال ۱۸۲۵ تا ۱۹۳۲ میلادی بهای ایران بود. این کالا به ۲۰ شاه یا ۱۰۰۰ دینار تقسیم شده بود و به ارزش یک دهم تومان بود.ریال در سال ۱۹۳۲ جایگزین قران شد، هرچند که به صد دینار تقسیم شده است. قران دیگر دارای کاربرد رسمی نیست، اما این اصطلاح همچنان در بین ایرانیان استفاده می‌شود.
        خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۱:۱۷
        قلمتان توانا وهمیشه برقرار باشد
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سعید صدقی
        سعید صدقی
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۴۷
        ممنونم ازینهمه لطف
        ارسال پاسخ
        آرمین پرهیزکار
        چهارشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۰:۵۶
        درود بر شما شاعر گرامی
        زیبا بود👏🏼👏🏼
        سعید صدقی
        سعید صدقی
        پنجشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۰:۴۸
        درود آرمین جانم
        متشکرم خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا جهان آرا (جهان)
        جمعه ۲۶ آبان ۱۴۰۲ ۰۴:۰۵
        بسیار ناب و دلنشین سروده شما از نظر نگاه این بنده حقیر .همیشه برقرار و سربلند باشید 🙏🌺💐💐🙏
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5