سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        دیوانه

        شعری از

        حمیدرضاسیستانی تخلص آدم

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۱ ۰۴:۲۰ شماره ثبت ۱۰۸۹۷۰
          بازدید : ۲۳۶   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حمیدرضاسیستانی تخلص آدم
        آخرین اشعار ناب حمیدرضاسیستانی تخلص آدم

        دودویوانه دو روانی در دو اتاق تاریک 
        دوزندانی که بین ما دیواری بلندوباریک
        بین ما دوتا دیواری از جنس ملامت 
        دواعدامی که ازفردایش نداردخجالت
        اینچنین نبودگذشته رسم عاشقان
        دیواری بسارندازبرای گریه وفغان
        نوشته روی دیواردیداربه قیامت
        کشیدم تیری برقلب  این بودحکایت
        دشمن عشق ماهم دوطناب دارآویخته
        ساقی مست جام شراب راباسم آمیخته
        مابه اتاق ها گریختیم ازترس طناب دار
        مابه رواق ها آویختیم قصه دلهره ی یار
        ماخانه دل عاشقان راکردیم تعویض
        ماخودساختیم دیوارازجهل وتبعیض
        درخواب دیدیم خانه ای زیبا ومجلل
        فروش خانه سپردیم به فردی محلل
        به دادگاه گردن نهادیم به حکم بیمار
        به عاشقان حد داده برای فلان وبیسار
        که لعنت من براین سخت دیوار
        که بخت من بسته با اعداد بیکار
        به حکم دیوانه چاه وسنگ بسیار
        به صف کرده عاشقان را این بی عار
        به لقمه نانی یتیمان رابسته است  سنگ
        به حکمش حتی نوشیدن آب شده ننگ 
        به حکم دیوانه عاشقان گردن نهادن
        عشق راچون سنگی به پایش فتادن
        که این تعبیرخوابهای من وتوست
        که طومارزندگی دراین آب 'شست
        آجرسرخ گری قجری راباید'شست
        'نشسته آجر،دیواربسازی،شودسست
        برای عابد وزاهدعذربدترازگناه است
        که گناه عابدوزاهدخودنگاه است
        دیوانه به سنگ خوددرته چاه است
        نوای مطربی خودنمازچاره سازاست
        نده فرومایگان راکرسی هدایت نیز
        که شناخته نشودسگ زرد ازگرگ تمیز
        نده بدست دیوانه چاقویی زبر وتیز
        که سلاخی کند دیوار فکر آدمی ریز
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۲۶
        درود بزرگوار
        مثنوی بسیار زیبا و دلنشین بود
        جسارتا قافیه بیت هفدهم؟ خندانک
        حمیدرضاسیستانی  تخلص آدم
        حمیدرضاسیستانی تخلص آدم
        چهارشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۸:۴۲
        درودبرشمااستادعزیز
        درست است قافیه بیت 17دیوار بوده که که من بیمار نوشتم
        اگه اشتباهی هست واقعا خوشحال میشوم‌ که تذکربدهید
        چون من اول تو یاداشت های گوشی مینویسم وهمون لحضه داخل سیات به حساب خودم پاک نویس میکنم
        مچکرم از لطف شما
        ارسال پاسخ
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        چهارشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۱ ۲۳:۵۳
        درود بر جناب سیستانی خندانک خندانک
        طبع شعر خوبی دارید خندانک خندانک دست مریزاد خندانک خندانک
        به نظرم وزن شعر کمی مشکل دارد
        توصیه می کنم بیشتر شعر بخوانید
        حمیدرضاسیستانی  تخلص آدم
        پنجشنبه ۱۸ فروردين ۱۴۰۱ ۰۵:۴۷
        درودبرشما مچکرم ازرهنماییتون‌. درست میفرمایید من زمانی جز ۵ دقیقه بیشتر از شروع تاپایان زمان نمیزارم‌
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۱۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۱:۳۳
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        شاعروادیب بزرگوار
        دوصدآفرین برشعرهایتان
        به رقص وبه نظم قلم هایتان
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        حمیدرضاسیستانی  تخلص آدم
        حمیدرضاسیستانی تخلص آدم
        پنجشنبه ۱۸ فروردين ۱۴۰۱ ۲۰:۵۵
        دوردبراستادعزیز مچکرم ازلطف جنابعالی
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۱۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۱:۴۴
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        شاعر بزرگوار
        لبهای غزل خندید
        در دل طربی افتاد
        از از خواندن شعرهایت
        در دل فرحی افتاد
        خندانک خندانک خندانک
        حمیدرضاسیستانی  تخلص آدم
        حمیدرضاسیستانی تخلص آدم
        پنجشنبه ۱۸ فروردين ۱۴۰۱ ۲۱:۰۸
        به به ازلطف زیبای استاد
        به سوی منم نظری افتاد
        مژده آمده نامه ازسویش
        ببوسم‌ من دست ورویش
        مچکرم واقعا بداهه زیبایی سرودید
        ارسال پاسخ
        ریحانه حجازی(ریحان)
        پنجشنبه ۱۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۱:۵۱
        درود بر شما بزرگوار، مفهوم زیبا اما شعر با مشکل وزن مواجه هست بنظر
        موفق باشید خندانک
        حمیدرضاسیستانی  تخلص آدم
        پنجشنبه ۱۸ فروردين ۱۴۰۱ ۲۰:۵۸
        درودبرشما ...مچکرم‌از دقت ونظرتون .. کوتاهی از من بود چون درپنج دقیقه نوشته وپست کردم‌. البته ترجیح میدم هنگامی که وقت دارم ازجمله بندی بهتری استفاده کنم تابیام برروی وزن وجدول هجایی کارکنم راستش حوصله اش رو ندارم .رشته ام ادبیات نیست من hse خوندم.. ولی چشم دیگه توپنج دقیقه دل نوشته نمیفرستم
        الناز حاجیان (مهربانی)
        چهارشنبه ۲۴ فروردين ۱۴۰۱ ۲۱:۱۹
        درودهابراحساسِ پخته ونابِ شما
        بیت اول را سه بارخواندم ودودو برایم هضم نشدتامتوجه شدم
        منظورتان دودیوانه بوده،به دل نشست وتحسین برانگیزاست طبع شعرِشما
        وقلمِ ارزشمندتان مرحبا
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        حمیدرضاسیستانی  تخلص آدم
        حمیدرضاسیستانی تخلص آدم
        شنبه ۲۷ فروردين ۱۴۰۱ ۰۰:۰۹
        مچکرم ازلطف شماوحضورتون به کلبه فقیرانه شعرمن
        بداهه ای تقدیم شما
        توخود در شهر،شهره افاقی
        ازلطف شما رسد به من آگاهی
        درمحضردوستانی چون شما بی ریا
        خرده بگیرید وچون نگیرید ،مرحبا
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4