جیران جان ....
اکنون که ازتو دورم ونمی دانم وعده هرصبح دیدنت را به دلم بدهم .
اکنون که سختی فراق تورا به دوش می کشم
اکنون که نبودنت همچون خنجر در چشمم فرو می رود .
از هر زمان دیگری به بودنت نیاز دارم
نیازت دارم تا درتمامی مشکلاتی که بعد نبودنت برایم رخ داد کنارم باشی.
می دانم کسی هست که حضورش باعث دلخوشیم باشد .
ومی تواتم به تو نکیه کنم
نیازت دارم نه برای ریختن مشکلاتم بر سرت ...
برای طی کردن این روزهای سخت وپر پیچ وخم که راهنمای تمام وقتم باشی
تا راهی را اشتباهی نروم
آری جیران جان ....
تورا دوست دارم برای حامی بودنت
دوستت دارم برای مرحم بودنت
دوستت دارم برای همدرد بودنت
دوستت دارم برای راهنما بودنت
تورا ازته دل وایمان
بخاطر خودت دوستت دارم
کسانی که می گویند برای نیازهای فرسوده وما دی می خواهمت ,دروغ محض است.
من می خواهمت
تا عاشقانه های دلبرانه ات فقط برای من باشد
می خواهمت تا خنده های دخترانه ات فقط برای من باشد .
می خواهمت تا اولین ها رابامن تجربه کنی
ومن می خواهمت تا حسودان شهر بدانند
این مرد بانویی دارد.
سلام بانظر آقای سلیمی موافقم
این دلنویسه از قلم یکمرد است