طهروونِ قدیم
طهروونِ قدیم
خیابونِ شاپور
محله ی باحالِ وزیر دفتر
چندتا کفتر،
همه زندگیه یه کفتربازِ یالقوز رُو،
ساخته بودن
کفتربازه یه ورشکسته بود
همه ورشکسته گیش ،
خودشونو به دنیا ، باخته بودن
همه قرض و قوله ها بود که خودشونو،
به کفترا پرداخته بودن
تووی این دنیا ،
فقط کفترا مالِ کفترباز بود ، دیگه هیچی
با پروازِخوشگلشون
توو آسمونِ گذرِ وزیردفتر
هرروز میدیدی ،
یه نمایشِ خوبی راه انداخته بودن
کفتربازه و کفترا ، جَلدِ هم بودن
هرکدومشون ، برای دیگری اگه کم میشدن ،
همچون شمشیری آخته بودن
اُخت شده بودن
برای هم ، مثلِ حقیقتی ، لُخت شده بودن
جوونِ کفتربازه ، براشون در میرفت
خیلی عجیبه ، هیچکدوم از اون کفترا ،
میرفت دوردورا ولی ، در نمیرفت
از بس توو دلِ هم قاطی بودن
از بس به مزرعه ی دلِ هم یکریز تاخته بودن
بق بقوهاشون برای کفتربازه ،
صوتِ بلبل داشت ،
انگاری همه ، فاخته بودن
آزادِ آزاد ، از هفت دولت آزاد
کاکُلیه براش ، از دختری کاکلی ،
دلچسب تر بود
پاپَریه براش ، از دختری خلخال به پا ،
دلچسب تر بود
طوقیه براش ، از دختری با سینه ریزِ طلا ،
دلچسب تر بود
مثلِ دخترای نُنُر نبودن ،
که خودشونو تحمیل کرده باشَن ،
وِلِشون میکردی ، خودشونو انداخته بودن
تک تکشونو با چه حساسیتی ،
انتخاب کرده بود
خلاصه بگم ، دلشونو بَرا هم باخته بودن
یه روز شکارچیای حسود
نشونه گرفتن همشونو رو آسمون
سرجوخه گفت : جوخه ی اعدام !
جوخه به فرمانِ من ، آتیش کنین
همه آزادی رُو کشتن
نمیدونی چی شد !
با این کارشون ، انگار آتیشی ،
به انبارِ کاه انداخته بودن
کفترای خوب ، دار و ندارِ کفترباز بودن
عشقِ اون کفترباز بودن
تنها بهانه ی دنیای لعنتیِ اون کفترباز بودن
کفتربازه از بی کفتری مُرد
کفتربازه از شدتِ بی آزادی مُرد
شما حس نمی کنید زندان یعنی چی
زندانو زندان رفته حس میکنه
تک تکِ کفترا حکمِ سلول داشت براش
موجودِ زنده ای که ، حیاتِ موجودِ زنده ،
وصل شده به اون
آخه بی انصافا ! چرا کشتید آزادی رُو ؟
کفترا براش حُکمِ یاخته بودن
بهمن بیدقی 1401/1/7
ولی شما که دوست دارید این خیابان را هر جور مایلید .
به هر حال پیشنهاد میکنم ،خیابان صاحب جم تشریف ببرید بسیار عالیست .
درودها.