سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 13 ارديبهشت 1404
    7 ذو القعدة 1446
      Saturday 3 May 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

        شنبه ۱۳ ارديبهشت

        یابلچکوی خورشید و آب

        شعری از

        سیده نسترن طالب زاده

        از دفتر "مرواریدهای باروک" نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ ۵ روز پیش شماره ثبت ۱۳۷۳۲۷
          بازدید : ۷۸۷۷   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        صدای ارسالی شاعر:
        نِوا
        آیینه ی اسرار لنینگراد
        پس از شکوفه های  برف
        از کاخهای زمستانی
        یابلچکوی خورشید و آب را در مینوَردد
        .
        .
        .
        غازهای وحشی دشتوا، ماورای  پلکهای  باد
        بر فراز رودهای خون
        رایحه ی شمالگان در شریان دارند.،،  
        غازهای سپید میرمند
        تا دور
        تا دورهای مستور
        و خاطره ی  پادشاهانی زمردین  را
        به ژرفای آسمان  خواهند سپرد...
        .
        .
        .
        البروس
        لاژوردی و رها
        چون میانسال_ مردان بشکوه
        بارانهای سِیلابی را در گرماگرم اغوش تنگش، به تماشااست
        ...
        ابرها،،
        می ایند و میروند
        و کاسپین
        ملکه ی ابریشمپیکر اساطیری
        هنوز
        در دودمان آبی  پیراهنم پیداست..
        مرا ببَر
        ای شاخهای  بلورین غزال زندگی!
        به افشانش روح و رویا
        در گیسوان نیمفهای زیبارو..
        به ذائقه ی بیمانند  چشمهایم
        این اژدهایان مشکی ستوده ی پرهیزگاری و ودکا
        ابرها
        می ایند و میروند
        و نیزار در کرانه ی زیستاییِ ابَردرندگان، پیداست
        .
        .
        .
        بگو
        ای شب _بوی مرمرین پیکر
        ای نیمروز شرق
        اِی زادش نارنجی بید و افتاب

        در تمیمه ی بیتای دستهایم
        در تاجهای سنگاویز مینیاتوریِ  گیسویم
        و زنجیرهای  زربافته ی پیچیده در کمرگاهی تنها
        روزگاران خسته
        باور خُرامش کدامین ژٰآسمینا را
        در  طلایی نرْم هزاران فردا
        نجوا میکنند..
        اردیبهشت ماه ۱۴٠۴🌸


         
         
        تصویر و آوا، غیراورجینال هستند. 
        ۱۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1