يکشنبه ۲۷ آبان
|
دفاتر شعر غلامرضا محمدی/کویر
آخرین اشعار ناب غلامرضا محمدی/کویر
|
پشت این شگفت
پشتِ این غبارِ بی شمار کهکشان
پشتِ این جهانِ رمز وراز
پشتِ این چراغِ روشنِ ستارگان
دستِ طرفه کارِیار
گلشنی نهاده غرقِ مهر
وسعتی نهاده بیکرانه ،باز
ساحتی به نا کجا کشیده بال
وندروگشوده هفت آسمان
پر فسون کشیده هفت رهگذار
رهگشا به دور دستهایِ تا ابد/
رهسپر دراو محال
دور از او عبور ِوهم
دور از از او رهِ گمان
**
من دلم گرفته در حضیضِ خاک
من اسیرِغربتِ زمین
جان اسیر این سپنج ِاستخوان
ای خدای بی نیازِ مهربان
من چقدر کوچکم در این فرود
من چقدر عاشقم بر آن فراز
هرچه هست در سجود
هرچه هست مستِ عشق
هرکه مست، در نماز// داستانِ حیرتم بلند
روزگارِ حسرتم دراز
راستی چقدر ! این شکوهِ پرشکیب// این بلندِ بیکران
با دلِ من آشناست
رنگ ِعشق ما یکی است
عشق،حلقه ی وصالِ ماست
**
من که برگِ زرد این کرانه ام
یا رب از درختِ هستی ام مران
ای خدای مهربانِ دلنواز
گرچه قطره ام که میروم زدست
بر بلندِ موجها نشان
من همیشه تشنه ی تو أم
عاشقی همیشه بیقرار.
برغریبِ خاطرم ببخش×
برکویر خسته ام ببار.
******************
13/1/92 یزد محمدی /کویر
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.