چهارشنبه ۵ دی
|
دفاتر شعر عباس کمایستانی (عرفان)
آخرین اشعار ناب عباس کمایستانی (عرفان)
|
در جان جهان جو که زرها دارد
هر ذره ببینی ثمرها دارد
حیف است شود سقط جنینی به زِهدان
بر باد رود فکر که پدرها دارد
زارع به امیدی به زمین دانه فشاند
یک دانه ی ارزن چه گذرها دارد
نومید نگردد زمین پشت به خورشید
تاریک نگردد، که قمرها دارد
امید به شب تاب و به سوسو زدن آن
از یاد برد نور، خُوَرها دارد
می کوش که جامانده ی این دهر نگردی
خواهی بروی، راه کُتل ها دارد
غواص به دریاست، صدف می جوید
دریاچه ی دنیاست دُرَرها دارد
غوصی به دریای درونت کن و بنگر
دریاچه ی جانت چه گهرها دارد
اسپند به آتش، ز فواید ریزند
کان شاخه ی خشکیست که بَرها دارد
برخیز که از سنگ نگردی کمتر
فیروزه که سنگ است اثرها دارد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
به شعر ناب خوش آمدید
موفق باشید