سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 ارديبهشت 1403
    15 شوال 1445
      Tuesday 23 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۴ ارديبهشت

        مَقَرِّ آسمان

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۰ اسفند ۱۴۰۰ ۲۰:۴۳ شماره ثبت ۱۰۸۳۰۷
          بازدید : ۱۶۵   |    نظرات : ۱۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        مَقَرِّ آسمان
         
        مطرب با ریتمی تند ،
        زخمه به سیمها میزد
        رزمند ه ی ما ، با نگاه به دشمنِ ظالم ،
        به سیمِ آخر میزد
         
        زخم های ترکش و،
        لرزشِ پُرطَرَبِ رزمنده باعث میشد
        در محشرِ صغرایی که ایجاد شده بود
        رزمند ه ی ما بهر فرار از آتش ،
        چندی بعد ، به مَقَرّ آسمان ، در میزد
         
        مسجد ، همان مقرِ آسمان بود
        بهرِ سدی از ورودِ کفرِ کافر،
        درب اش بسته بود
        رزمند ه ی ما یکریز ، مُشت بر در میزد
         
        بازشد خیلی زود
        بازست همیشه آسمان برای ایمان
        از شدتِ زخم ، چه بگویم ؟ پَرپَر میزد
         
        همچون پَرپَرِ کبوتری که جوجه اش تشنه شده
        بینِ مروت ها و صفای  روح ،
        یک حال وهوای بال بالی شده بود ، که هاجر میزد
        آن حال وهوایی که ، بر روحِ سراب ،
        مادرمیدانست درآنجا آب نیست ، ولی به آن سر میزد
         
        رزمنده دوید میانِ آن حیاطِ خون
        مشحون شده ازحیاتی کم خون ،
        بدجور دگر شَل میزد
         
        هرکس که درونِ مسجدِ جامعِ شهر بود ،
        با هرآنچه در توانِ خود داشت ، نقشی از فَرّ میزد
         
        دشمن آنسوی درِ مسجدِ خونین
        همچنان تیر سه شعبه به گلوی ، علیِ اصغر میزد
         
        علی اکبر، همچنان مشغول به دفاع ز خیمه های شهر بود
        ولی دشمن ، به او رحم نمیکرد
        رگبارِ تیر بود ، که می بارید بسوی شهرِ زخمی
        دشمن یکریز آتش ، به دلِ پُر ازخدای ، علیِ اکبر میزد
         
        سوت های خمپاره ، از گوشها بقدرِ لحظه ،
        دست بردار نبود
        سوت هایش سربه آن گوشهای همچنان ، نیمه کر میزد
         
        فیلم جنگی ناتوان است ،
        پرده ی نقره ای را مشحون کند با اینهمه ایثار
        عاشیق لَر هنوز، همچون مجنون وار،
        زخمه به سیمها میزد
         
        سیمها ز شدتِ زخمه یکی یکی ،
        پاره شده و آن ساز دگر مُرد
        ولی باقیِ طَرَب را مطرب ،
        با صوتِ بمِ نعره ی خشکی ،
        ز گلوگاهِ یک نَر میزد
         
        انفجاری سهمگین ، نمایندگی و، مقر آسمان را بلعید
        درب آسمان بازشد و، مسجد اینک ،
        بهر یک گریز ز آتش
        دربِ قلبِ خوبِ رزمند ه ی ما را ، یه ریز در میزد
         
        درب آسمان بازشد و ایمان را بلعید
        تا سریع به رضوان برسانَد
        رزمنده ، درونِ مسجد بود
        مسجد ، به درونِ قلب آن شهیدِ خاموش
        این همان جایی بود که ایمان ،
        به رسیدن به آن پَرپَر میزد
         
        نگاه ، سوی میدان چرخید
        رزمنده ای دیگر ز زمین سبز شده بود
        او آمده بود ، جای رزمنده قبلی را بگیرد
        حال او بود که مصمم ،
        به سیمِ آخر میزد       
         
        بهمن بیدقی 1400/10/29   
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۰:۰۳
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و شورانگیز بود
        در وصف ایثار و شهادت خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۰:۴۲
        با سلام و عرض احترام استاد بزرگوار
        بینهایت ممنونم از مهر بیکرانتان
        سلامت و شاد باشید
        ارسال پاسخ
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۰۶:۴۳
        توضیح : با پوزش
        عاشیق لَر هنوز، مجنون وار،
        زخمه به سیمها میزد
        \"همچون\" کنار مجنون وار ، مربوط به وقتی ست که \"همچون مجنون\" تایپ شده بود و وقتی به مجنون وار تغییرش دادم فراموش کردم پاکش کنم .

        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۰۸:۴۳
        با سلام وارادت استاد عزیز
        می آموزیم از تراوش قلمتان
        قوالعاده زیبا بود
        درپناه خدا
        درود فراوان برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۰۹:۲۴
        با سلام و عرض احترام استاد بزرگوار
        بینهایت ممنونم از مهر بیکرانتان
        سلامت و شاد باشید
        در پناه خدا
        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۷:۵۱
        درودها جناب بیدقی🌹🌹🌹زیبا بود
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۸:۱۰
        با سلام و عرض احترام هنرمند بزرگوار
        سپاسگزارم از لطفتان
        سلامت باشید و شاد
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۴۲
        هزا درودبر شما بزرگوار
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        يکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ ۲۲:۰۵
        با سلام و عرض احترام بزرگوار
        سپاسگزارم از لطفتان
        سلامت باشید و شاد
        ارسال پاسخ
        حسن حبیبی (مُصِر)
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ۰۱:۵۸
        درود
        لذت بردم از خوانش شعر زیباتون. اما خیلی با ریتم و وزن کار نتونستم ارتباط بگیرم. شاید مشکل از خوانش منه. نمیدونم. بهرحال محتوا بسیار زیبا بود.
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ۰۶:۲۳
        با سلام و عرض احترام بزرگوار
        سپاسگزارم از لطفتان
        سلامت باشید و شاد
        ارسال پاسخ
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ۱۲:۱۴
        درود جناب بیدقی
        زیبا نگاشتید
        برگ زندگیتان همیشه سبز خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ۱۵:۲۸
        با سلام و عرض احترام بزرگوار
        سپاسگزارم از لطفتان
        سلامت باشید و شاد
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۱۲:۳۲
        درود های فراوان جناب بیدقی استاد گرانقدر
        بسیار زیبا و دلنشین
        قلمتان ماندگار
        مسرور ومستدام
        در پناه حق
        ایام بکام
        🌷🌷🌷
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۲۴ اسفند ۱۴۰۰ ۱۶:۰۸
        با سلام و عرض احترام استاد بزرگوار
        بینهایت ممنونم از مهر بیکرانتان
        سلامت و شاد باشید
        در پناه خدا
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0