مادر جانم فدایت
صدای خش خش تبدار نایش
در ودیوار بشنیده صــــدایش
نه بیدار و نه خواب آلود چشمش
نمی نازد به خود جوییدش عشقش
نمی دانم چــــرا بغضش گرفته
مگر حس کرده در هجرش نهفته
چرا مادر بگــــــو از قصه هایت
ندایی دیده ای درد از سرایت
مگر نور جمالت گشته خامـــوش
مگر عشق و وفایت شد فراموش
بگو مادر چرا از مـــــــا بریدی
غم وناله و بی مهری شنیدی؟
بگو جانم فدای تن و زارت
اگر می شد بمیرم در کنارت
فدا کردم تنم روحم جهانم
بدون تو در این دنیا نمانم
بمال از مـــــهر بر قلبم شکسته
دلم مدیون اشــک تـــــو نخفته
نرو هر گز بمــــان ای مهربانم
به دیدار رخت خوش گشته جانم
نمی دانی که فردایت چه بینم
اگر بر روی قبرت می نشینم
دلم آزرده از بغض سرایت
دلم پر پر شده قلبم فدایت
دهن را باز کن لبخندی بر جا
بگو من می شنوم دلبند زیبا
چر رنگـــت پریده وقت هجرت
چرا دردت کشیده وقت مهرت
بگو مادر چرا لب بسته بودی
بگو مادر چرا دل را ربودی
بگو حرفـــی نـــدایی یا صــــدایی
چراغ دل شکست از این جدایی
ولاکن یک نفس یک دم کشیده
طناب وصــــل خوشحالی بریده
برو با صد سلامت در سفر را
برو با آه ونالــه پشت سر را
منم ماندم حزین و سنگ دردم
فنا گشته دلــم تاریک و سردم
تو ای مادر نرو دلـــها فدایت
من و تنهایی و تسبیح و جایت
کجا گر بنگرم یادت نباشـــم
زجان کندیدنت آبت بپاشم
همه در مغز من جوشیده روزی
کــــجا یارا تو درد و مهر دوزی
منم آشفته و بــــــی تــــو زفریاد
دلم صد سال بی تو دیده اش داد
خدایا جاسمـــت را صـــــبر بنما
ثعالب جسته این راه خـــــدا را
هدیه به کسانی که مادرانشان را دوست می دارند
و برایشان احترام قائل هستند .بر ارواح همه ی مادران
الفاتحه من قبلها الصلاة علی محمدٍ وآله محمد.
جاسم ثعلبی /اهواز/ پارک ساحلی کارون 12/10/1390