رسولِ معطر
برای این بازارِ دنیایی و،
این داد و ستد
رقیبی پیدا شده است
برای این راه وهدف
نقیبی پیدا شده است
برای این معامله ،
که همه دنیای خودم را بدهم
دنیایی دیگر را من کسب کنم
راه فخیمی ، پیدا شده است
گرچه دراین میان ، یک فکرِ سخیف
آزار میدهد مرا به لابلای این سخن
حرفِ عقیمی پیدا شده است ،
ولی من شادم ازاینکه ، یکعالمه ،
افکارِ زیبای عمیقی ، پیدا شده است
بازار مکاره ای شده
منهم یه تازه کارِ این خرید فروش
وقتی رفیقم شد ، آن رسولِ حق ،
خوشحال شدم ازاینکه یک رفیقی ،
آنهم کاملاً ،
به فطرت ام صمیمی پیدا شده است
درست است او سمائی بود ،
ولی ز جنسِ آدم بود
من هم چه خوشحال شدم ،
رفیقی آسمانی اما ، زمینی پیدا شده است
خوشم که در زمینی با ، بوهای ناخوشِ عمل ،
عطرِ خوش و، شمیمی پیدا شده است
او یک کتاب داد به من
به خطِ زیبای خدا
درمن و این وجودِ مملو از خطا ،
عطرِخدا ، نورِخدا ، یادِ خدا
شمیمی پیدا شده است
بهمن بیدقی 1400/11/17
زیبا و جالب بود .
موفق باشید .