سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        می ترسم

        شعری از

        زینب نائینی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۰ ۱۷:۲۴ شماره ثبت ۱۰۷۳۶۹
          بازدید : ۲۱۴   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر زینب نائینی

        من از هرجمعه می ترسم من از دنیای بی فردا
        من از تلخی بی پایان درین انبوه از غم ها
        نشستم در تماشای لبی که رفت لبخندش
        فقط مانده کمی از من که باشد در دل دریا
        گرفت از من امیدم‌ را همان غارتگر معروف
        همان که دائما گفتش نمی آید خوشی برما
        من از هر جمعه می ترسم‌ ازان قلبی که دلتنگ است
        درون اشک شوقش باز بغضش می شود پیدا
        چنان طفلی که گمگشته مردد می شوم در خود
        که می آید نگارم یا ظهورش می شود رویا
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ۱۵:۵۴
        درود بانو
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        ابا صالح هر کجا رفتی یاد ما هم باش...... خندانک
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ۱۶:۴۵
        متشکرم
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        جمعه ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ ۲۳:۵۴
        سلام
        إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ۰۰:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ۰۹:۴۳
        با سلامی گرم در بدو ورود
        آمدم، خواندم من این زیبا سرود
        بر نشاندم مهر آن بر قلب خویش
        - - - - - - - - - - - - - - -
        آفرین بر شاعرش
        منتظر اورا به پای دفترم
        تا بخواند شعر من نقدش کند
        - - - - - - - - - - - - - - -
        یک ستارک چون که هستی، شاعری
        یک ستارک بهر این که آمدی، هم ناظری
        آن سه دگر،
        یا که کسری ز آن
        برای نظم و وزن
        اندیشه وُ نقشِ خیال
        ***
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ۱۴:۵۵
        ممنونم از شما
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ۲۰:۲۲
        سلام وارادت
        به شاعر وهنرمند بزرگوار
        همیشه قلمتان وزین نویساباد
        موفق پیروزوبرقرار باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ۲۳:۴۵
        ممنون از لطفتان
        ارسال پاسخ
        فرهاد احمدیان
        شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ۲۰:۴۵
        سلام و عرض درود خدمت خانم نائینی غزلی بسیار دلنشین و زیبا سرودید پاینده باشید
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ۲۳:۴۶
        متشکرم
        ارسال پاسخ
        مرضیه  رضایی (رها)
        شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ۲۳:۳۵
        سلام و درود بر شما و اشعار زیباتون .سروده دلنشینی بود همیشه مانا باشید🌹🌹🌹
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        شنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ۲۳:۴۶
        ممنونم از لطفتون خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰ ۱۹:۲۵
        بسیار زیبا
        ،⁦👏🏼⁩⁦👏🏼⁩⁦👏🏼⁩⁦👏🏼⁩🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5