سه شنبه ۶ آذر
زمستان شعری از بهمن بیدقی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۸ دی ۱۴۰۰ ۰۶:۵۳ شماره ثبت ۱۰۶۶۷۲
بازدید : ۱۲۲ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب بهمن بیدقی
|
زمستان
یکعالم درختِ لخت
اَبناءِ زمستان بود
یکعالمه اُختِ دُخت
دُختانِ زمستان بود
مادر، ننه سرما بود
بابا رفته بود به صید
بابای زمستانی ،
پیرمردِ دریا بود
خانواده ای پُرسوز
فامیلی ، " زمستان " بود
زندگیِ شان سخت بود
کلبه شان همیشه سرد
رنج بود و مرارت بود
دنیا بی حرارت بود
درهوای کوهستان
صید بود ، ولی پنهان بود
تن لرزه ی ایامی ، تا ربیعِ دنیامان ،
بازهم همچو هرساله ،
با ملال و خوشحالی ،
چند هفته ای باقی بود
گرچه این ادامه خود یه داستان بود
آن زندگیِ وحشی ،
لرزِ تنِ این سامان
با بهار و عید بی شک ،
می گرفت به تن سامان
صیدهای کمین کرده ،
آشکار و عیان به یک ربیع و بعد ،
واگذار به آن حلول و افشای ،
خنده های تابستان
درخلالِ کوهستان ،
تا چند صباحی بعد ،
بازهم همچو هرساله ،
هنگامه ی آغازِ حیاتی نو،
درمیانِ بُستان بود
بهمن بیدقی 1400/9/21
|
نقدها و نظرات
|
با سلام و عرض احترام آقای فتحی گرامی بزرگوارید از الطافتان متشکرم شاد باشید | |
|
با سلام و عرض احترام استاد گرامی بزرگوارید از الطافتان متشکرم شاد باشید | |
|
با سلام و عرض احترام آقای نیکی سبکبار بزرگوار متشکرم از لطف و مهرتان شاد باشید | |
|
با سلام و عرض ادب بزرگوار سپاس | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
و جاودانه. ماندند
و جان را سرمایه هستی
حضرت حق دانستند
جز خواسته اش
قدمی پا فراتر نگذاشتن