پنجشنبه ۱ آذر
گوزن شعری از پژمان بدری
از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۰ ۱۱:۲۳ شماره ثبت ۱۰۶۲۸۶
بازدید : ۱۲۸۷ | نظرات : ۲۶
|
آخرین اشعار ناب پژمان بدری
|
گله گله گوزن
از مستند حیات وحش
به ((تو))
به پناهگاهِ سبزِ این کلمه
گریختند
تا غلاف
تفنگ را شکار کند
هرچه می گشتیم امّا
سراب و
دریا دریا کویر
جاری بود
که من میانِ شوره زار
گم شدم
با پلیس تماس می گیرم
-شلیک بر می دارد:
-مثل همیشه باید
-سِجل های معترض را
-باطل کنیم
تا قطع کرد
جاده
رفتنت را به خانه آورد
که اوقات
دستِ سوالِ وراج افتاد
نمی دانم
بختِ سیاه با کفن
سفید می پوشد؟
یا اگر گورستان بیدار شود،
به سمتِ کوچه ی چه کسی
می روند؟
چرا تیغِ بی عرضه
بریدن بلد نیست؟
چرا چهارپایه
از زیر پایم جُم نمی خورد و
قرص ها همه
ژستِ آرام بخش گرفته اند؟
یعنی مرگ هم مرده؟
شاید خدای مکار
به نسلِ آدم
زندگی را
قالب کرده است...
گوزن
پژمان بدری
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
« خلقت از روز ازل مرهون عطر یاس بود»
شهادت ام ابیها
حضرت فاطمه زهرا (س)
تسلیت بر شما