سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 ارديبهشت 1403
    15 شوال 1445
      Tuesday 23 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۴ ارديبهشت

        پروانه

        شعری از

        سیاوش آزاد

        از دفتر سیاوش نوع شعر نثر و انواع آن

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۳۳ شماره ثبت ۱۰۵۹۰۸
          بازدید : ۶۸۶   |    نظرات : ۸۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سیاوش آزاد
        آخرین اشعار ناب سیاوش آزاد

        پروانه ای  کنار شمع نشست/ایستاد
        فوت کرد
        آتش گرفت
         
        ۲۳
        اشتراک گذاری این شعر
        ۵۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        سیاوش آزاد

        ،

        ژکا گرجاسی

        ،

        مهدیس رحمانی

        ،

        امين آزادبخت

        ،

        اصغر ناظمی

        ،

        سامان ثنایی نسب

        ،

        المیرا قربانی

        ،

        نیاز ناطق

        ،

        محمد رضا خوشرو

        ،

        مریم، شیرین ناز (ساغر دل)

        ،

        منوچهربابایی

        ،

        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)

        ،

        محمد جواد عطاالهی

        ،

        عنایت یزدانی (فرخ)

        ،

        ایمان اسماعیلی (راجی)

        ،

        مسعود آزادبخت

        ،

        علی احمدی (حادثه)

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        ،

        مجیدنیکی سبکبار

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        سعید صادقی (بیدل)

        ،

        لیلا گمار (مأنوس شده با قلم)

        ،

        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        ،

        سید علی خلوصی(مقداد)

        ،

        مسيحا الهیاری

        ،

        وحیدغفاری(فردین)

        ،

        قانع تهرانی

        ،

        سودابه حسن پور(کرشمه)

        ،

        یلدا جاوید

        ،

        فاطمه بهرامی

        ،

        طوبی آهنگران

        ،

        محمد فاضلی نژاد

        ،

        آرمان پرناک

        ،

        آذر مهتدی

        ،

        مهرداد مانا

        ،

        مهدي حسنلو

        ،

        احمدی زاده(ملحق)

        ،

        فاطمه گودرزی

        ،

        امید کیانی (امید)

        ،

        محمد علي واشقاني ( باران )

        ،

        فرهاد معارفوند

        ،

        حنانه الادا

        ،

        سامره حاجیان(مهربانی)

        ،

        رضا سعادت نژاد

        ،

        احسان کریمیان علی آبادی

        ،

        سیدیحیی حسینی

        ،

        وجیهه رستگاری گل سرخ

        ،

        محمدعارف عرب

        ،

        آرمین پرهیزکار

        ،

        شین بانو

        نقدها و نظرات
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۲۱:۲۶
        من فقط از شمع و پروانه این را در ذهن دارم که تقدیم میکنم.

        یك شبی پروانگان جمع آمدند
        در مضیقی طالب شمع آمدند
        جمله می‌گفتن می‌باید یكی
        كو خبر آرد ز مطلوب اندكی
        شد یكی پروانه تا قصری ز دور
        در فضای قصر یافت از شمع نور
        بازگشت و دفتر خود باز كرد
        وصف او بر قدرفهم آغاز كرد

        درود بر شما.
        راستی .
        شمع و پروانه تان جمع بود .
        گل تان کم بود که خدمت رسیدیم.
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۵۱
        سلام متشکر از حضور حضرتعالی و خانم سپاس از شعری که آوردید و ممنون از گل خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۵۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۰۲
        درود بزرگوار
        جالب و زیبا بود خندانک
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۲۲:۲۹
        سلام متشکرم
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۵۷
        کوتاهی است بسیار زیباست و مفهوم‌برانگیز خندانک

        سرشار از آرایه‌های ادبی؛ از جمله مراعات نظیر .


        زهازه خندانک خندانک
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۱۲
        سلام تشکر فراوان از حضورتان و با گلهایی که به مهمانان عزیز اعطا فرمودید واقعا زبان از شکرگزاری قاصر است بهترین ها را از درگاه حق برایتان طالبم تشکر تشکر تشکر
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۵۱
        سلام.
        سیاوش ممنون از شما .اصلاحیه برای صفحه ترجمه را فعال کردم . لطف کردید.
        خندانک
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۴۷
        سلام خواهش میکنم منتقد ادبیات انگلیسی هم کم کم داریم میشویم
        ارسال پاسخ
        امين آزادبخت
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۲:۱۴
        با سلام مرد نیک نهاد سایت


        حکمت ممیز بین نشست و ایستاد چیست
        در ادامه فوت کرد مردن مقصود کارنده بوده است یا پُف کردن...
        هر چند صدی به نود (به قول نون خ)مردن گمان می رود.

        مقصود اگر از ممیز انتخاب است که نشست بیشتر به اثر می نشیند.در امتداد همین گمان،مردن را برداشت می کنم(امید که افقی نبوده باشد)
        حال به اثر با گمان نخست بپردازیم

        جمیع شمع و پروانه به توالی صحنه تصویر ادیبان پارسی بوده است.حال آنکه این بازیگران صحنه،در نقشهای مختلف به بازی گرفته شده اند.
        بازی که کارنده از این صحنه به برداشت حقیر گرفته است یک قاب جانفشانی عاشق را برای معشوقه در کاشت نخست برداشت نموده است حال آنکه مخاطب می نگارد پس حتما پاسخی در خور از معشوقه انتظار است.

        پاسخ اما چیست معشوقه بسی پا را به گمانم باید فراتر از جبران بردارد.
        پاسخ غافلگیرکننده است.
        شمع جسد پروانه را آتش می زند...(اضافه می کنم که در برخی فرهنگها این یک پاسداشت و احترام است.حال آنکه در فرهنگ ما این بی حرمتی است.)باری این آتش برداشت به خیانت نیز هم می تواند باشد(با توجه با کاشتی که از عشق در خط قبل شده است ...)

        با این حال این به گمان نخست بود.

        و به همین گمان نخست،این اثر یک طرح حساب می شود.

        صد البته تا ببینیم نظر کارنده چیست.

        با سپاسمندی خندانک خندانک خندانک
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۲:۳۵
        سلام بر امین دلها و سپاس از الطاف گرانقدرتان
        باری ابتدا نشست نوشته بودم ولی در تامل ثانویه به تردید افتادم هر کدام لطائفی داشتند و به نتیجه نرسیدم گفتم از درگاه حق مدد جویم و استخاره کنم هر کدام آمد همان نثار یاران نمایم و لکن به دلم افتاد هردو را بیاورم حال میتوان هر دو را جزء اثر دانست یا به انتخاب دوستان هر کدام پسند خاطرشان شد ایستاد هم مثل انسانی ایستاد هم قد علم کرد و ابراز وجود کرد و ایستادگی کرد هم پرواز میکرد به شمع که رسید توقف کرد نشست در دو معنای اول متضاد ایستاد است ولی در معنای سوم قرابت معنایی دارد فوت کرد هم ضمیر به شمع برمیگردد و هم به پروانه و فوت پفکی مقصودم بود ولی الان دیدم فوت به معنای مرگ هم میتواند باشد ای دل غافل، این بار صدی ده بود تشکر بیش ازین جسد پروانه را تشریح نکنم
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۲:۳۹
        به خیانت هم التفات نداشتم حال میفهمم برداشتی دلنشین است
        ارسال پاسخ
        امين آزادبخت
        امين آزادبخت
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۳:۲۱
        با سپاسمندی از کاشت نیکتان

        بسیار امیدوار بودم.که البته امیدم را به گل نشسته ندیدم.باغدار بخشنده استُ برخوردار.

        برداشت با مقصود شما،بسیار بر دل می نشیند.


        با سپاسمندی خندانک خندانک خندانک
        سامان ثنایی نسب
        سامان ثنایی نسب
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۳:۲۷
        درود

        جناب امین خان آزادبخت تحلیلتان را پای شعر مانا و اینجا دیدم . خط و خصلتت دوست داشتنی ست و با شما و گونه گونی برداشت هایتان نیز بیش و کم توافق دارم . اما اگر ریش و قیچی را دست آدم ناشی مثل بنده بدهند شعر را اینگونه خواهم نوست :

        پروانه ای کنار شمع ایستاده نشست
        فوت کرد
        آتش گرفت

        یا


        ایستاده کنار شمع
        پروانه ای نشست
        فوت کرد
        آتش گرفت

        با پوزش خندانک

        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۳:۴۳
        ببخشید که ناامیدتان کردم
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۳:۴۴
        سلام متشکر از حضورتان و پیشنهادهای ارزنده زنده باشید
        امين آزادبخت
        امين آزادبخت
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۳:۵۷
        با سلام.
        شایسته است پاسداشت حضورتان در باغ سیاوش

        نیز سپاسمندیم کوچکترین واژه است،نه مرا لیاقت است به خان بودن،نه شما را شایسته از دریغ کردن مهر بر دیگران.

        نیز هم خالی از مهر نیست کارنده را واقف به کاشتش نیز ایمان داشتن، از سوی میهمان.بلکه بایسته است ایشان را حرمت به آشکار نمودن از آنچه پنداشت می نمود از آغاز کاشت.

        این برای اصل کاشته بهتر است چون زیرا افقی خسران بار است.

        با سپاسمندی دوست عزیز. خندانک خندانک خندانک
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۴۲
        جناب آزادبخت گل را با ضمه خواندم ولی فکر کنم مقصودتان با کسره بود البته با ضمه شاعرانه ترست کسره هم شاعرانه است ولی چون زیاد به کار رفته عادی شده است ولی در حالت ضمه ای امید را تشبیه به پروانه ای می کنید که بر روی گل ننشست یعنی ناامید شدید متشکر
        امين آزادبخت
        امين آزادبخت
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۵۷


        گل با کسره مقصود بود (فارغ از این که فکر کنم کدام شاعرانه تر بود)بلکه هدف این بود که بهره مند شدنم را به عرض برسانم.
        باری پیام است و سوا از سجاوندیها،احساسِ بیان و میمیک صورت در آن هویدا نیست و معلوم نیست چه می شود و چه در می آید و غیره.
        خلاصه آنکه بسیار بهره بردم(بیشتر مقصود همین نیم خط بود) خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۲۱:۰۸
        سلام سیاوش عزیز
        به رسم ادب و عرض ارادت خدمت رسیدم. شما هیچوقت مرا در این درگاه ( سایت ) تنها نگذاشتی و این از خصلت خوب و جوانمردی شما حادث می شود.
        دوم این که دلم تنگ شد و خیلی وقت بود که می خواستم به صفحه اختصاصی شما مشرف شوم که فرصت نمی کردم اما بیرون از این صفحه می دانی که همه جا دنباله روی شما بودم
        خوشبختانه وقتی وارد صفحه شدم دیدم دوباره مثل سقراط مطلبی بحث انگیز در لوح نوشته ای و مردم را برای یافتن پاسخ معمایت به تکافو انداخته ای .
        چه خوب. من هم در مباحثات شما شرکت می کنم اما از بابی دیگر.
        قبل از وارد شدن به بحث شما از دادن پاسخ مشروحی در سئوال شما که چرا « کهنه سرایی ضرورت دارد ؟ » که بیشتر شبیه به این است که چه نیازی به کهنه سرایی وجود دارد یا این که اصلا کهنه سرایی به چه درد می خورد. مثل معمای فعلی شما همه این معانی را می توان از دل سئوال شما استخراج کرد. یا دیگران استخراج می کنند و شما نمی توانید جلوی آن ها را بگیرید؟
        شما را از پاسخ سئوالتان در صفحه خودم مطلع می سازم و شما و هم همه سروران حاضر در این صفحه را دعوت به خواندن آن می کنم و اصلاح و ارشاد خودم.
        در مقابل و مشابه سئوالی که شما فرمودید من سئوال می کنم که طرح اینگونه معماها که بسیار کوتاه و لاجرم کم زحمت در مقابل یک کار بلند و جامع می باشد در مقابل صرف وقت و انرژی که جهت یافتن آن می شود چقدر مقرون به صرفۀ معنوی است؟
        یا تعبیراتی که دیگران می توانند از این سئوال من بکنند و من نمی توانم جلودار آن ها باشم. پاسخش با شما و ترکیب این دو سئوال و جواب و یافتن نتیجه ای اگر موجود باشد.
        و اما در مورد این نوشته و سروده شما که باید عرض و اعتراف کنم که باز ایجاز و زیبایی کلام و اثر گذاری آن مشهود است برایم خوشایند و جذاب است.
        برخی از آثار جلوتر از سازنده آن راه خودرا می گشایند و برخی بر عکس و برخی زیبنده هم. که اغلب سومی درست است و با برداشتی مثبت از کوزه همان تراود که در اوست.
        این نوشته شما از قماش دومی هاست. به این معنی که اگر این معما را من نوشته بودم کسی توجهی نمی کرد و از کنار آن براحتی می گذشت یا سخنی می گفت که انگار با کس دیگری حرف می زند. و یا چند تا از این نشان های گوگلی می گذاشت و می رفت. اما چون سروده متعلق به آقای سیاوش آزاد است و همه اورا دوست دارند و دلشان می خواهد که سیاوش نیز آن ها را دوست داشته باشد در این محفل سقراطی گوی سبقت را از یکدیگر می ربایند. امیدوارم که بخاطر این جمله آخری خودم تنبیه نشوم.
        آنچه در مورد فن و مکاشفه این اثر شما می توان گفت دو تا مطلب از مقدمه علم معانی است که بنده راستش تا دو صفحه از چیزی می خوانم و به ذهن می سپارم سعی می کنم که آن ها را فوری برملا کنم و بگویم که بلی من هم هستم در صورتی که هیچ هم نیستم و برکه ای هستم به عمق یک میلیمتر.
        در مقدمه که نه بلکه در عنوان این علم از دو چیز مهم به عنوان پایه های علم معانی یاد می کند در کنار پنج شش تای بقیه:
        اولی فصاحت است. و این که هر مطلبی چقدر از نظر در ست نویسی و به کار بردن صحیح کلمات مورد تأیید است. که اگر نباشد گام های دیگر برداشته نمی شود.
        دوم به کار بردن جملاتی با معانی ثانویه. پیدا کردن راه از معنی ظاهری به معنی پنهان خود از هنر های نوشتن و نقد متون ادبی و از جمله شعر است.
        باز نویسی می کنم؟
        پروانه ای کنار شمع نشست/ایستاد
        فوت کرد
        آتش گرفت
        دقت کنید بحث ما در معنی اولی است یا ثانوی
        اگر مشکل ما در یافتن معنی اولی باشد متن ما خالی از فصاحت است و باید به کارگاه برگردد و با استفاده از چکش و سندان ساخته و از نو پرداخته شود.
        یکی از نشانه های فصاحت اینست که متن نباید ابهام داشته باشد که ترکیب « . . . نشست / ایستاد . . . » دارد و دوستانی که وارد تجزیه و تحلیل ماجرا شدند بخوبی آن را بیان نمودند و با جانفشانی در رفع آن ابهام کوشیدند، که همانطور که مشاهده فرمودید حتی با حضور خود نگارنده بازهم موفق نشدند. چرا چون اتخاذ چند معنی از یک متن اولیه یعنی خود ابهام.
        دومین شرط در فصاحت درستی کلام از نظر دستوری است.
        باید معلوم باشد و یا خواننده سعی کند معلوم کند که پروانه خودش بعد از نشستن عمل فوت کردن ( دمیدن ) یا فوت کردن ( مردن ) را انجام داد یا نه شمع این کار را کرد. به ظاهر خود پروانه فاعل فعل است اما در آتش گرفتن باز نارسایی بوجود می آید که چگونه فوت کردن یا فوت کردن پروانه یا شمع باعث این آتش سوزی پروانه شد.
        می بینید که در همه این احوالات ما مشغول مکاشفه معنی اولیه هستیم و بسیار دور از ملزومات علم معانی. که معنی اولیه باید واضح و آشکار و همه فهم باشد. وگرنه ما خودمان دستی دستی عامه مردم را از خودمان می رانیم به بهانه اینکه مشکل از خودت است می خواستی بفهمی. این معنای دوم و مکنون است که باید به علاقه مندان و شیفتگان هنر سپرده شود نه معانی اولیه.
        باز من بر می گردم به سئوال اولم که بعد از اینهمه زحمت ما کدام راز پنهان و ناگشوده ای را می خواهیم پیدا کنیم با اینهمه هزینه. و کنار گذاشتن دیوان های شعر از سلاطین هنر و اندیشه در این مملکت و سبک و سیاق آن ها.
        در سیاق علم بیان بسیار آمده است که تکرار ترکیبات شناخته شده برای عموم و خواص مثل شمع و پروانه که همه راز اولیه و ثانویه آن را از حفظند کاری نه خیلی خوشایند است. اگر نوع عملکرد و روابط شمع و پروانه مورد نظر باشد که متن رسایی کافی برای رساندن آن ندارد امثال من نباید نگران عدم بصیرت خودشان باشند و احساس حقارت کنند. معنی اولیه اولین چیزیست که در هر شعر و نثر باید فراهم باشد مگر این که موضوع مربوط به ریاضیات و نجوم و غیره باشد که دانستن مقدمات لازم است. یا خود معما به معنای کامل آن که البته باید دور از دسترس باشد اما با بیان روشن و آشکار که شنونده صورت مسئله را در یابد.
        عذر خواهی می کنم. امیدوارم پایم را از گلیم خودم بیرون نگذاشته باشم.
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۲۴

        سلام محضر جناب سبکبار
        سپاسمند حضور جنابتان درین صفحه هستم آمدید و نکات ارزنده ای بیان فرمودید موجزا دو نکته دارم اول نسبت به فصاحت این اثر چون معمایی و چند معناییست و بنیان اثر بر همین نهاده شده که موجب زیبایی شود قاعدتا نباید انتظار روشن بودن معنای اولیه را ازو داشت سه معنایی که برای هریک از فعلها آوردم ضربدر بازگشت ضمیر فعل در جمله دوم و سوم به پروانه یا شمع ضربدر فوت یا فوت (مرگ) بودن سرجمع فکر کنم 48 حالت پدید می آورد اما نکته دوم آیا اثر توانست مطلب جدیدی عرضه کند این مهم است یا هر 48 حالت تکراریست آیا اینکه پروانه ای چون انسانی کنار شمعی بایستد (ایستادن مثل انسان روی دو پا) بعد شمع را فوت کند بعد شمع به جای خاموش شدن آتشش شعله ور تر شود دقیقا مانند کوره ها که دمیدن آنها را برافروخته تر میکند و بعد این آتش پروانه را بسوزاند نه اینکه پروانه به شوق شمع خود را به آتش بزند بلکه او متنفر بود از شمع و میخواست او را نابود کند خود نابود شد آیا این تصویر جدید است اگر نه شکست خوردم
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۰:۰۴
        سلام دوست عزیز و سیاوش گرامی دقیقا سئوال من اینست که ما چه نیاز به دانستن این چهل و هشت حالت مختلف معنایی در یک شعر چهار خطی داریم. با اندک تغییری در این استدلالِ شما ما به فنون زبان شناختی و درک معنی از تحلیل های گوناگون گفتمان می رسیم که در آنجا طبیعی است و می توان در موردش ساعت ها وقت صرف کرد اما در مورد یک سخن کوتاه نغز اگر خوب از کارگاه بیرون آمده باشد کام هر خواننده ای را مثل حلوا شیرین خواهد کرد. شعری که خواننده لازم نباشد اثرش را همراهی کند یا مفسرانی تصورات خودشان را بر آن سوار کنند. عرض کردم یک معما اگر فصاحت نداشته باشد راه بجایی نمی برد. فصاحت به معنی روشنی و شفافیت نیست بلکه بر اساس درستی جمله و رعایت قواعد لازم است.
        سوادم بیشتر از این قد نمی دهد باید چند صفحه ای دوباره بخوانم کتاب های خوبی دارم تا باز بیایم سر شما فضلا را درد بیاورم.
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ژکا گرجاسی
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۴۸
        کوتاه و زیبا بود
        همیشه دو عنصر پروانه و شمع برای خلق یک اثر دلنشین کافی است و حق مطلب عاشقی و سوختگی را ادا می کند
        موفق باشید خندانک
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۵۷
        سلام سپاس از حضور و تشکر از نظر شریف زنده باشید به وسعت ابدیت
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        اصغر ناظمی
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۳:۰۲
        سلام
        خندانک خندانک
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۳:۰۷
        سلام علیکم خوش آمدید
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        المیرا قربانی
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۵:۵۵
        سلام و تبریک به شما شاعر بزرگوار خندانک
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۵:۵۹
        سلام متشکر از افتخاری که نصیب من نمودید خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم، شیرین ناز (ساغر دل)
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۲۱:۵۹

        پروانه کنارش نَنِشست،
        خندید
        به شعله ی التماس شمع،
        پر زد و رفت ...

        سوخت از بی وفایی اش،
        ان قدر
        اشک ریخت
        تا مُرد ...

        شمع را می گویم
        ............................... /ساغر دل/

        عرض سلام و درود
        کوتاهی پر احساس بود

        * خندانک * برقرار باشید


        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۲۳:۵۲
        سلام تشکر از اثری که آوردید سپاسگزارم
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۵۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد جواد عطاالهی
        جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۰۰:۵۰
        درود جناب آزاد خندانک
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۰۶:۵۸
        سلام متشکر از افتخاری که نصیب حقیر نمودید الهی در وادی شعر به هرآنچه که میخواهی برسید بلکه افقهایی را در نوردید که در مخیله تان هم نمیگنجید دیگر، طلب سلامتی برای شما امید ادبیات از درگاه یزدان منان.
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۵۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۴۸
        یازده قرن گرفتار خدا رحم کند
        نسل در نسل چو کفتار خدا رحم کند

        مردی از نور که در ظلمت دل ها مانده
        بین این قوم ستمکار خدا رحم کند

        #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
        #اللهم_لعن_جبت_والطاغوت
        #ایمان_اسماعیلی_راجی
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۱۱:۰۱
        سلام متشکر به امید ظهور حضرت
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۵۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود آزادبخت
        جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۴۹
        سلام و احترام سیاوش عزیز
        زیبا بود و جای تامل دارد بسیار،هرچند کوتاه بود
        خندانک خندانک خندانک
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ۲۲:۳۳
        سلام متشکر از محبتهای شما زنده باشید
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۵۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۱۸:۰۶
        سلام جناب آزاد زنده باشید خندانک
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ۲۱:۵۴
        سلام متشکر شما نیز زنده باشید به وسعت ابدیت
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۵۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۰:۲۷
        سخت و پیچیده

        پروانه اگر منظور عاشق باشد
        چطور آمد نشست تاب نیاورد ایستاد
        و بعد فوت کرد

        آتش گرفت؟
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۰:۴۲
        سلام پیچیده چون پیچیده دوست هستید حقیر دوست دارم آثارم آینه باشند شما امید را در وجودم دمیدید چون پیچیده طلب هستید و اثر را پیچیده یافتید تبارک الله
        اما سرنخ: پروانه نکره است شمع معرفه
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۵۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        لیلا گماری ( مأنوس شده با قلم)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۰۴
        درودها به استادِ سخن جناب آزاد گرانقدر
        افتخار خواندن کوتاه پرمعنایی از استادِ سخن پرداز داشتم
        و نیز از کامنت های جالب و خواندنی شان بسیار لذت بردم مخصوصا آنجا که اشاره شد بیش از این جسد پروانه را تشریح نکنم خندانک
        قلمتان مانا خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۵۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۴۵
        سلام تشکر حقیقتا استاد نیستم امید که توانسته باشم رضایت خاطر را فراهم نموده باشم سپاس از الطافتان
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۳:۲۳
        پروانه از آن سوخت که زد بوسه به شمع
        من که ناکام شدم از چه جهت میسوزم
        عالی بود
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۱۴:۴۸
        سلام تشکر از حضورتان و امیدبخشی به مبتدیان
        ارسال پاسخ
        آرمان پرناک
        آرمان پرناک
        دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰ ۲۲:۲۰
        جناب آزاد
        دل ما را هوایی کردید و رفتید خندانک

        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        جمعه ۱ بهمن ۱۴۰۰ ۰۰:۵۹
        سلام عزیز آمدم
        فاطمه بهرامی
        پنجشنبه ۹ دی ۱۴۰۰ ۰۷:۱۹
        سلام و درود
        بسیار کوتاه ولی پر محتوا ......ایام بکام
        آرمان پرناک
        آرمان پرناک
        دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰ ۲۲:۲۱
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        جمعه ۱ بهمن ۱۴۰۰ ۰۰:۵۴
        سلام متشکر
        ارسال پاسخ
        سودابه حسن پور(کرشمه)
        يکشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۰ ۰۶:۲۸
        شبیه یک قصه است....
        کوتاه، موزون، پر از سطر هایی نا نوشته که می تواند در ذهن هر مخاطبی ، " متفاوت " ادامه دار شود...
        جالب بود 👌🏻
        دوست داشتنی ست این سبک نگارش برایم. چراکه ذهن و خیال را درگیر میکند برای تصویر سازی، هرچند قصه ی پروانه و شمع کلیشه ای قدیمی ست. اما این راشکست ندانید که فارغ از داستان تکراری پروانه و شمع... هنوز میتوان از این تکرار و ماجرای ساده سطرهای مکرر و معطر نوشت. خندانک
        آرمان پرناک
        آرمان پرناک
        دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰ ۲۲:۲۱
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        جمعه ۱ بهمن ۱۴۰۰ ۰۰:۵۵
        سلام ممنون از الطاف حضرتعالی
        ارسال پاسخ
        فاطمه گودرزی
        يکشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۲۰
        درود برجناب سیاوش آزاد گرانقدر
        اثرتان کوتاه بود. مثل یک قصه تلخ بود و کمی برایم غیر قابل هضم
        که سیاوش شادی دوست چه شده که تلخ مینویسد .
        آنچه در نوشته تان بود داستان تکراری جفای معشوق را به رخ کشید .اگر چه هر چه بنویسند از پروانه و شمع باز هم جایی برای عاشقی و دوست داشتن دارد اما با پوزش ارتباط کلمات نشست وایستاد پشت سر هم، جایی که منتظر میشوی اتفاقی این وسط باعث بلند شدن شودو خلق یک اتفاق. پیدا نکردم ، یا در سواد کم حقیر نگنجید لطفا توضیحی بفرمایید تا شاگرد های آخر کلاس هم بیاموزند .سپاس از شما .
        پروانه ای در کنار شمع نشست .
        ایستاد فوت کرد ؟؟؟
        لایک ۱۹و این گلها تقدیم شما و شعرتان .
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        آرمان پرناک
        آرمان پرناک
        دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰ ۲۲:۲۱
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        جمعه ۱ بهمن ۱۴۰۰ ۰۰:۵۸
        سلام به نتیجه نرسیدم ایستاد بیاورم یا نشست ذیل نظر جناب آزادبخت این تردید را بیان کرده بودم بسیار سپاس از حضور و نظر شریفتان
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        جمعه ۱ بهمن ۱۴۰۰ ۰۱:۰۰
        متشکر
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        جمعه ۱ بهمن ۱۴۰۰ ۰۱:۰۲
        از غم سرودن هم ضعف مرا نشان میدهد کمیتم در عمل لنگست ولی از لحاظ اندیشه نباید غمی را در جهان دید بل غمی نیست باری این اثر میتواند شاد باشد چه شادی بالاتر از فانی شدن در جمال معشوق
        ارسال پاسخ
        امید کیانی (امید)
        يکشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۰ ۱۲:۵۱
        بیستمین لایک برای کوتاه سروده‌تان

        درودها خندانک خندانک
        آرمان پرناک
        آرمان پرناک
        دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰ ۲۲:۲۱
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        جمعه ۱ بهمن ۱۴۰۰ ۰۱:۰۴
        سلام متشکر عزیز لطف دارید
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        جمعه ۱ بهمن ۱۴۰۰ ۰۱:۰۵
        ممنون آرمان عزیز
        حنانه الادا
        شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۰ ۱۶:۲۵
        بسیار زیبا بود
        کوتاه ولی جذاب
        مانا باشید به عشق🌹🌹🌹
        آرمان پرناک
        آرمان پرناک
        دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰ ۲۲:۲۱
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        جمعه ۱ بهمن ۱۴۰۰ ۰۱:۰۶
        سلام سپاسگزارم
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        جمعه ۱ بهمن ۱۴۰۰ ۰۱:۰۷
        سلام متشکر آرمان عزیز به یادم بودی حق به یادت باد
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۰:۳۸
        با درود و احترام خندانک
        کوتاه، زیبا، سرشار از احساس
        زنده باشید خندانک
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۱:۳۸
        سلام درود و تهیت بر شما باد تشکر از محبتتان
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۷:۰۳
        وای چقد میشه از این سپید نوست


        ۱.پروانه شدن دل شیر می خواهد
        دور شمع بگردی و نسوزی


        ۲.پروانه باشی
        و دور شمع بگردی و نسوزی




        خندانک
        سیاوش آزاد
        سیاوش آزاد
        پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰ ۱۷:۵۶
        سلام متشکر از لطف و دقت نظرتان موفق باشید
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۵ دی ۱۴۰۰ ۰۸:۵۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0