رشته های پنبه شده
همه رشته ها دگر پنبه شده
همه ، بی تناسب اند دراین شهر
دگر دخل و خرج نمی آید به هم
انگار، هسته ی فسقلیِ آلبالو هم ،
هم قد و قواره ی ، هسته ی انبه شده
دارد می ترکد ، کلِ این حوصله ها و صبرها
واقعاً این واقع روزگاری بی شک ،
محال مینمود ، ولی شد
تک تک اینهمه اندیشه ی مسئول ،
چقدر بی جنبه شده
دیگر نرخ ها ، به روی بالابر،
میرود به سوی آسمانی از درد
دگر حمل اینهمه بارِ زیستن ،
جایگزینِ لِک لِک زنبه شده
اینهمه مناسبت ( ازخوش و ناخوش )
بارِ سنگینی ز تعطیلی برای شهر دارد
انگار تعطیلی ها
از جمعه لغایت ، پنجشنبه شده
همه چیز ریخته به هم بی بُرو برگرد
هیچ چیزی سرِ جایش نیست اِی وای !
انگارعمه ، خاله گشته ، خاله هم عمه شده
به حیثیت شهر، توهین شده و انگار،
همچو وحشیگریِ چنگیز و تاتار، به او حمله شده
مگر میشود که وجدان ، که اخطارِ دل است ،
به صفر انجامد ؟
پس به آن ذره ی باقی ، کاری باید
چون پس ازآن منقلب شدن ،
که به ظاهر خوب مینمود زمانی
همه رشته ها باز پنبه شده
بهمن بیدقی 1400/4/6
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود