سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        نساج

        شعری از

        علی حقیری ( اَلیَسَع)

        از دفتر فیل نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۲۹ شماره ثبت ۱۰۴۵۳۱
          بازدید : ۲۰۹   |    نظرات : ۲۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علی حقیری ( اَلیَسَع)
        آخرین اشعار ناب علی حقیری ( اَلیَسَع)

        در تختِ مخملینِ خودت آرمیده ای
        بر بالشی ز تارِ طلا خوش لمیده ای
         
        غم را ز یاد بُرده ای و خنده میکنی
        گویی به عمر خویش خزانی ندیده ای
         
        دستت به جام و مِی به لبت بوسه میزند
        اندر حریر پرده ی اطلس خزیده ای
        همچون خنک نسیمِ بهاران لطیفی و
        در گلشن دلم ز سحرگه وزیده ای
        نساجِ عشقی و ز تمنای عاشقان
        بر پودِ دل زِ تارِ محبت تنیده ای
         
        بعد از تو نیست چون تو و قبل از تو هم نبود
        در سرگذشتِ گُنگِ جهان یک پدیده ای
         
        من شیرِ پیر گشته ام آهوی سرکشم!
        برگرد گر به یادِ جوانی رمیده ای
         
        باور کن آتشی که ز عشقت به من زدی
        حتی به سرسرای جهنم ندیده ای
         
        من مشرفم به موت در این جنگ عشق و ... تو
        در تختِ مخملین خودت آرمیده ای .
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        مهرداد عزیزیان
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۱۰
        با عرض ادب و احترام
        خوشبختانه در سایت محترم شاهد حضور شاعرانی هستیم با استعداد، و ترکیبی از اساتید و شاگردان کوشا که بسیاری از این دوستان به صورت حرفه ای در حوزه ی شعر و ادب فعال هستند.
        یکی از این عزیزان جناب علی حقیری هستند متولد ۱۳۷۷ که با وجود تنها ۲۶ سال تا کنون ۳ کتاب از مجموعه ی اشعار خود را چاپ کرده اند
        کتاب برج حوت(شعر)
        کتاب فیل( شعر)
        و کتاب عمارت خانم والا( رمان)
        که در نوع خود بی نظیر است.
        خوشبختانه در سایت شاهد حرکت بسیار زیبایی هستیم که به همت بزرگواران انجام میشود و آن ( چاپ کتاب گروهی) است، که به شاعران این فرصت را میدهد که آثارشان را علاوه بر چاپ و مجوز به ثبت کتابخانه ی ملی نیز برسانند👏👏👏
        زبان جناب حقیری در این غزل کلاسیک است و از آن عدول نکرده اند و یکدستی روایت تا به انتها حفظ شده.
        با وجود شخصیت کلاسیک اثر ،خوشبختانه دریافت و ادراک معنا به سهولت انجام میگیرد ، چون شاعر از ورود به حوزه ی کمتر ملموس واژه های کهن برای قرن حاضر خودداری کرده و صرفا از الگو و شخصیت کلاسیک در اثر بهره برده است.
        نوع ماجرایی که از زبان راوی در این اثر نقل میشود بدلیل کنایه و اعتراض به مطلوب، بنظر برای مخاطب جذاب میرسد.
        تخت مخملین،بالشی ز تار طلا،خنده میکنی،گویی به عمر خویش خزانی ندیده ای،بیت ۸ و ۹ و.... نمونه هایی هستند که این کنایه ها و اعتراض ها به معشوق در آن نمایان است.
        شیوه ی بازگشت به ابتدایی که در غزل جناب حقیری بکار گرفته شده این معنا را متبادر میکند که وضعیت راوی شعر غیر قابل تغییر و همیشگیست و عاشق صرفا برای تحمل رنجی که میبرد ناچار به گله گذاریست.
        عاشقانه های تلخ از این رو با ذائقه ی بنده جور تر است که آنرا به واقعیت اجتماع نزدیک تر حس میکنم.
        در مصرع ۱۲ به گمانم
        در سرگذشت گنگ جهانم پدیده ای
        شاید تغییری مطلوب باشد
        غزلی قوی و زیبا خواندم از قلم جناب حقیری عزیز
        👏👏👏
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۳۵
        عرض ادب خدمت جناب عزیزیان بزرگوار 🌹
        سپاس از لطف شما به بنده🙏
        نقدهایی که مینویسید همیشه آموزنده و راهگشا بوده و پر از لطف است .
        حضورتان در این صفحه هم همیشه باعث افتخار بوده است .
        امیدوارم تلخی های جهان کمتر و کمتر شود و به دنبال آن گله ها نیز .
        سلامت و پاینده باشید و خداوند شعر حافظتان🌹🙏🌹🙏🌹
        ارسال پاسخ
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۰:۳۶
        و البته من ۲۳ سال دارم نه ۲۶ سال😅😅😅
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۲:۰۱
        بله حق با شماست
        این روزها حواس پرتی دارم
        ۲۳ را ۲۷ مینویسم
        تب را طب مینویسم
        بگذارید به حساب مشغله ی فکری زیاد🌺🙏🌺
        آرمان پرناک
        آرمان پرناک
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۶:۵۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۵:۰۱
        درود بزرگوار
        غزلی ناب و زیبا بود خندانک
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۷:۳۵
        سپاسگزارم از شما🙏🙏🙏🌹🌹
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۸:۲۷
        سلام و درود بزرگوار
        شعرتان زیبا بود.
        خندانک
        خندانک
        موفق باشید
        خندانک
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۰:۱۸
        سلام و سپاس
        سلامت باشید
        🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۲:۱۷
        هزاران درودتان باد
        شاعرگرامی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۲:۵۶
        سپاس از شما
        🌹🙏🌹🙏🌹🙏
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۵:۴۴
        سلام بزرگوار بسیار هم زیبا
        در وجود هر جامعه چراغ شعر روشنی است

        زمزمه ی نیم شب خلوت مستان است

        دل شاعر چون صبح صادق مهتاب است
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۷:۳۶
        سلام و سپاس
        سلامت باشید
        🙏🌹🙏
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۶:۴۴
        سلام واقعا شعرت عالی است و معرکه
        مزین به نفد مهرداد
        لذت بردم رفیق و خوشحالم که اینجایی خندانک
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۷:۳۸
        سلام
        ممنون از لطفت دوست عزیز
        خوشحالم که وقت گذاشتی و این شعر را خواندی
        🙏🌹🙏
        ارسال پاسخ
        آرمان پرناک
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۶:۵۹
        بعد از تو نیست چون تو و قبل از تو هم نبود
        در سرگذشتِ گُنگِ جهان یک پدیده ای

        درود بر جناب حقیری عزیز
        بسیار زیباست. بهره مند شدم از قلمتان
        سلامت و پیروز باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۱۷:۳۹
        لطف دارید
        نگاهتون زیباست
        سپاسگزارم🌹🙏🌹
        ارسال پاسخ
        سیاوش آزاد
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۰:۲۷
        سلام شاید هر نگارنده ای خوش نداشته باشد در اثرش دخل و تصرف شود ولکن مخاطب هم دوست دارد اثر را آنگونه که دوست دارد ببیند
        در تخت مخملین خودم آرمیده ام
        بر بالشی ز تار طلا خوش لمیده ام

        غم نیست در وجود من و خنده میکنم
        گویی به عمر خویش خزانی ندیده ام

        دستم به جام و می به لبم بوسه میزند
        اندر حریر پرده ی اطلس خزیده ام

        همچون خنک نسیم بهاران لطیفم و
        در گلشن جهان ز سحرگه وزیده ام

        نساج عشقم و ز تمنای عاشقان
        بر پود دل ز تار محبت تنیده ام

        والله در تمام زمانها خوشم خوشم
        در سرگذشت روشن عالم پدیده ام

        جولان دهم به جنگل هستی چو شیر نر
        بر پشت نرم ماده و فوقش جهیده ام

        باور کن آتشی که به جانم زده است عشق
        حتی به ژرفنای جهنم ندیده ام

        مشرف به موت هستم و در رقص عشق مست
        بر تخت در کنار تو تخت آرمیده ام
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۰:۵۲
        درود بر شما
        دخل و تصرف زیبایی بود😊
        لذت بردم
        پاینده باشید
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        محمد جواد عطاالهی
        يکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰ ۲۲:۵۹
        سلام و درود بزرگوار
        زیبا و دلربا می سرایید
        قلمتان مانا
        خندانک خندانک خندانک
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        علی حقیری ( اَلیَسَع)
        دوشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۰ ۰۹:۱۷
        سلام و سپاس
        لطف دارید
        پاینده باشید
        🌹🙏🌷
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7