سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        خواب زمستانی

        شعری از

        افسانه احمدی ( پونه )

        از دفتر آرامش درون نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۰ ۱۵:۱۷ شماره ثبت ۱۰۳۷۹۶
          بازدید : ۲۳۴   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر افسانه احمدی ( پونه )

        فرض کن  روزنی از نور به ایران  بزند
        خنده ی شوق به سجاده و قرآن بزند
        هاله ی ابر سیه رد شود از منظرِ چشم
        سایه ی خشمِ خدا ، پیکر شیطان بزند
        مثلا خوابِ  زمستانیِ  تو  خواب  رود
        بعدِ آن رنگِ  شرافت  دلِ  د‌وران بزند
        گله ی گرگِ  زمانه ، بچرد  دور  و برت
        سفره ی ظلم و ستم را سگِ چوپان بزند
        دشتِ تفتیده که از فقر و جفا خورده ترک
        ناگهان  رعدی  و برقی شده ، باران بزند
        آنکه  امروز  ستم  می کند  از بد  مست
        چون غلامانِ حرم سجده به سلطان بزند
        آن طبیبِ  همه  عالم  ز همه دردِ  جهان
        کاش که خسته شود نسخه ی درمان بزند
        این همه غارتِ پیمانه به بیگانه بس است
        قلمَم خون شود آیا ؟!  که به پیمان  بزند !
        خسته از هر چه سیاهی  و دلِ رنجورم
        خبری خوش به دلِ" پونه "بی جان بزند

        افسانه احمدی(پونه)
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        سیاوش آزاد
        پنجشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۱۲
        سلام انشاالله
        افسانه احمدی ( پونه )
        افسانه احمدی ( پونه )
        شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۲۰
        درود و سپاس
        الهی آمین🌻🌻
        ارسال پاسخ
        علیرضا مرادی( مراد )
        پنجشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۲۷
        سلامی به گرمی شعرت بانو احمدی بزرگوار
        سروده ای زیبا و شیوا قلم زده اید
        روزگارتان قرین آرامش
        در پناه دادار پاک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        افسانه احمدی ( پونه )
        افسانه احمدی ( پونه )
        شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۲۱
        درود و ادب جناب مرادی
        سپاس از مهر کلام و توجهتون
        🌻🌻
        ارسال پاسخ
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        پنجشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۰ ۱۹:۴۰
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        زیبا بود خندانک خندانک
        افسانه احمدی ( پونه )
        افسانه احمدی ( پونه )
        شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۲۱
        درود و مهر سپاسگزارم
        🌻🌻
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        جمعه ۲۳ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۱۵
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای
        شما بزرگوار
        شعرت
        باد بهار است
        میروباید از دل گرد وغبار
        شکوفه های سرسبز است
        در شاخسار
        در دل همیشه هست
        یادگار
        ای شاعر
        با اقتدار
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        افسانه احمدی ( پونه )
        افسانه احمدی ( پونه )
        شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۲۲
        درود و ادب جناب انصاری گرامی
        سپاس از لطف و توجه همیشگی تون
        🌻🌻
        ارسال پاسخ
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۰ ۰۰:۰۸
        حیف او که امام ما شده است
        آبرو بخش نام ما شده است

        بانی گریه های جمعه ی او
        لقمه های حرام ما شده است
        السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
        افسانه احمدی ( پونه )
        افسانه احمدی ( پونه )
        شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۲۷
        درود و سپاس جناب اسماعیلی
        زیبا بود قلمتان پرتوان
        🌻🌻

        زبان بسته دلا خسته
        نمانده هیچ فریادی
        زمین بیمار زمان آوار
        اسیر ظلم و بیدادی

        ته آن کوچه ی بن بست
        نشسته مادری غمگین
        به زیر لب همی گوید
        که داغی باشدش سنگین

        جوانش را شبانگاهی
        از آغوشش رها کردند
        طنابِ دار و بی رحمی
        و جانش را جدا کردند

        پدر قدش کمان گشته
        ز داغِ مرگ فرزندش
        دلش خون شد ز جلادی
        که برده جان دلبندش


        قسم خورده که از جانش
        بگیرد روز و شامش را
        و خشمش را فرو خورده
        که گیرد انتقامش را


        افسانه احمدی(پونه)
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3