پنجشنبه ۲۹ آذر
|
آخرین اشعار ناب عنایت اله کرمی
|
گذرَد مَحمِل تو باز چو از کوی دلم
باد تا باد کشد، بوی تو را سوی دلم
در پسِ پنجره مسحور کند چشمِ مرا
بِبَرد، گَردِ غم از گنجه و پستوی دلم
بر گذرگاه، زنَد رنگِ طرب خندهٔ تو
پرشود ، زآبِ نباتِ لبِ تو جوی دلم
کُنَد افراشته با شادی و امیّد و نشاط
بیرقِ عشقِ تو را بر سَرِ باروی دلم
مَرغزاری بشود خاطرِ خاکستری ام
تا دَوَد باز، در آن دامنه ، آهوی دلم
غرقِ آوازِ شباهنگِ خوش آواز شود
باغ بحران زده و شاخهٔ شب بوی دلم
فِکنی گوشهٔ چشمی اگر از روی ادب
تا ابد ، با تو بمانَد فقط این قوی دلم
چشم و ابرو و لب و گونهٔ تو آیهٔ حق
روش و راهِ فراروی تو، الگوی دلم
زدنِ دل به دلِ موج ، اگر میلِ تو شد
با توام ، با دل و با قایق و پاروی دلم
باد تا یادِ تو باشد ، که در اندیشهٔ من
غیرِ تو، کس نگشاید ، درِ مینوی دلم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مناجاتی بسیار زیبا و دلنشین بود