سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
سلام
و
ابر
خورشید
کسوف
گودال
گل آلود
آفتاب
...
ابر
چشم
افتادن
گودال
...
وقتی که سخن از در هم آمیختن تصاویر و آفرینش شبکه های تصویری به هم پیوسته می شود می توان این شعر کوتاه را نمونه ای موفق از آن معرفی کرد .
دو تصویر کاملا متفاوت با همان کلمات ثابت ؛ تصویر باریدن باران و تصویر گریستن ، اگر که این دو تصویر و همانندی آن ها مسبوق به سابقه است در ادب فارسی ولی ترکیب این گونه ی آن ها تقریبا نغز است و نو (۱) در این شعر را وجود دارد که مخاطب می تواند به سادگی در هر دو تصویر برای آن ها مصداق بیابد و تصورش کند کلماتی مانند ابر ، چشم ، خورشید در زیر ابر که در هر دو تصویر این وضعیت منتهی به باریدن می شود ولی (۲) یکی از نکات برجستگی این شعر در همین جاست شاعر در بند اول به روزگار خوش اشاره می کند و به وضوح به شادی حاصل از باران سخن می گوید ولی در تصویر دوم همین باریدن نتیجه ی روزگاری ناخوش است که قرینه اش را در از چشم افتادن می توان جستجو کرد بدین معنا که (۳) این کنایه در معنای اول به افتادن اشک از چشم شبیه بارش باران از ابر اشاره دارد ولی در معنای دوم یعنی بی ارزش شدن آدمی در نگاه مخاطب خاص اش و همین معنا قرینه ی صارفه ای ست که ما را به دلیل روزگار ناخوش شاعر می رساند و گل آلودگی گودال هم این ناخوشی را تحکیم می کند .
(۴) اما گودال گل آلود در تصویر باریدن باران که مشخص است ولی در تصویر گریستن می توان به چال گونه تعبیر شود که گل آلودگی اش در برابر آفتاب معنای لازم خویش را می یابد و چاره اش بی گمان آفتاب است
(۵) آفتابی که شاعر در بند اول به واسطه ی سرخوشی او را نادیده می گیرد و این تصویر باز هم در معنای اول ابری شدن آسمان را به راحتی نشان می دهد ولی در معنای دوم شاید این نادیدن و پنهان کردن دلیلی است که باعث افتادن از چشم می شود بدین ترتیب که شاعر با نادیده انگاشتن معشوق خودش دلیلی می شود برای افتادن از چشم (۶) و بر این اساس انتظار آفتاب نیز می تواند به دو معنا ناظر باشد که اولی رخ نمودن خورشید پس از باران است و دومی جلوه گر شدن معشوق است پس از گریه های عاشق است.
آری همین گونه است که شعری زاده می شود شعری که در درون خویش تصاویری دارد که ذهن مخاطب را به چالش می کشد و او را به کشف و شهود وا می دارد و سپس با نشانه هایی که در خود گنجانده است چهره ی مقصود را به او می نمایاند و همین فرایند رسیدن به لذت ادراک است که شعر را از کلام عادی جدا می کند.